داداش عزیزم

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

یادش بخیر داداش عزیزم

سال گذشته که کتفش مجروح شد اومد تهران سریع رفتم پیشش بابا و مامان هم رسیدند

تا مامانم آقا مهدی رو دید شروع کرد به گریه کردند و قربون صدقه مهدی جان رفتند ازش هر چی سوال میکردند که چی شد میگفت:

هیچی یه زمین خوردگی ساده بود .خیلی برام عجیب بود یکم دور داداش مهدی که خلوت شد سوال کردم داداش چی شده

که بهم گفت چند متریشون یه خمپاره خورده ایشون هم پرت شدند.

و کتفشون هم آسیب دید ٬ یه چند روزی تهران بود دکترا گفتند باید بمونی کتفت مداوا بشه ولی ایشون کتفشونو بستند و رفتند گفتند درمانش با حضرت زینب(س)

این عکسم وقتی رسیدند دمشق گرفتند ...

شادی روح همه شهدا صلوات

کانال شهید مهــدی حسینی

https://telegram.me/joinchat/COqidUDSfEqbL5WuwuJyWg

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 146 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 15:41