زندگی باهاش بهم مزه میداد

ساخت وبلاگ


تازه از سربازی برگشته بود و حدود20 سالش بود

که اومدن خواستگاریم ...

هنوز کاری هم پیدا نکرده بود...

یادمه مراسم خواستگاری بابام ازش  پرسید...

" درآمدت از کجاست؟؟

گفت:من روی پای خودم هستم و 

از هر جا که باشه نونمو در میارم

حالت مردونه‌ش خیلی به دلم نشست 

وقتی میدیدم که چطور با خونوادم در مورد ازدواج صحبت میکنه ...

با هم که صحبت میکردیم گفت:

حجاب شما از هر چیزی واسم مهمتره ...

واسه عقد که رفتیم ...

دست خطی نوشت و خواست که امضاش کنم 

نوشته بود ...

" دلم نمی خواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند…"

منم امضاش کردم ...

مادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت :

این پسر خیلی سخت گیره

ولی من ناراحت نشدم 

چون میدونستم که میخواد زندگی کنه ...

واقعاً هم زندگی باهاش بهم مزه میداد

شهید مهدی‌‌ قاضی‌خانی

@modafeonharem

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 241 تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397 ساعت: 16:14