روایتى از شهید مدافع حرم محمد مسرور

ساخت وبلاگ

بسم رب الشهداء و الصدیقین

 دورى از ریا ...

محمد در کارهایش خیلی خالص بود، در کارهایش خیلی بی ریا بود. بسیاری از کارهایی که محمد انجام می داد دور از چشم همه بود.

شب ها که برای نماز شب بیدار می شد، در تاریکی و بدون سر و صدا می رفت توی اتاق و شروع به نماز خواندن می کرد.

مادر می گفت: هر زمان نیمه شب از خواب بیدار می شدم می دیدم که محمد در تاریکی در اتاق نماز میخونه؛ می گفت: می رفتم چراغ را روشن می کردم ولی محمد دوباره چراغ را خاموش می کرد که بتواند در تاریکی به راحتی عبادت و خلوت کند و کسی از حال او با خبر نشود.

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : روایتى,مدافع,مسرور, نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 193 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1396 ساعت: 22:21