آقا محمود همیشه کم می خورد و کم می خوابید و تا پای جان تلاش می کرد و خستگی براش مفهومی نداشت.
اون قدر خسته به خانه میومد که در حالت نشسته خوابش می برد و با اون همه خستگی سعی می کرد به من هم در کارهای کمک کنه که دلم نمیومد و نمیذاشتم.
همیشه می گفت: "باید کم بخوری و کم بخوابی و تلاش کنی تا از لحظات عمرت برای اون دنیا ذخیره ای جمع کنی".
@labbaykeyazeinab
داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 20:28