هرلحظه با شنیدن صدای در، منتظر اعلام خبر شهادتش بودم

ساخت وبلاگ


همسر شهید سعید سیاح‌طاهری:

زندگی ما همانند زندگی سایر زوج‌ها نبود. رؤیای همسرم مانند همه رزمندگان اسلام، متفاوت از شغل سایر مردم بود، بنابراین هیچ‌گاه امیدی به بازگشتش نداشتم و هرلحظه با شنیدن صدای در، منتظر اعلام خبر شهادتش بودم، زندگی ما بیشتر زندگی اورژانسی بود، نه زندگی معمولی.

شهید سعید سیاح‌طاهری در اهواز و گردان امام‌حسن(ع) مشغول خدمت شدند. این خدمت‌رسانی به میهن و ملت از شنبه تا پنج‌شنبه طول می‌کشید و من و فرزندم همیشه چشم به‌راه او بودیم. اگر عملیاتی انجام می‌شد، گاه تا چهل‌روز از همسرم هیچ‌خبری نداشتیم.

 آقا محمودرضا

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 216 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 1:48