بسم رب الشهداء و الصدیقین "پرچم عباس [ع] تا بالاست در شهر دمشق، سینه چاکانِ حرم آسودهتر میایستند؛ (بخش چهارم)، عاشورایى ها" ... مىگفت: بهداری جلوی خونه ما بود و روز تاسوعا مجروحین و شهدا رو مىدیدیم مىآوردند تو بهداری، روز عجیبی بود ... مىگفت: فردا صبح تو اتاق نشسته بودم و دیدم بچهها همش در رفت و آمدن. رفتم بیرون. (م١) و (م٢) رو دیدم که گِل درست مىکردن و صبح عاشورایی دارن بچهها رو برای عز,روایتى,مدافع,محمدحسین,محمدخانى ...ادامه مطلب