نماز جماعت به نقل از همرزم شهید عبدالرضا مانند دوست و برادرم بود .در سوریه با هم بودیم.هنگام شهادت هم کنارش بودم با صدای خوشی که داشت حتما باید اذان میگفت و همهء نیروهای حزب الله و سوری و فاطمیون را, ...ادامه مطلب
خاطره همسر شهید: یکی از تفریح های ما حضور در گلزار شهدا بود . بین قطعه ها قدم می زد و سن شهدا را نگاه می کرد یک بار بهش گفتم : محمد ما که بمیریم چون من از دختر شهید هستم من را قطعه خانواده شهدا دفن , ...ادامه مطلب
روضه خـوان برخیز و برایمان ز داغ مادر ڪمے روضه بخوان ... ذاکراهل بیت شهید حجت اسدی شهادت : ۹۴/۱۲/۲ سوریه شب شهادت حضرت زهرا (س) @modafeonharem, ...ادامه مطلب
ایـن زندگـے قشنـگـ من ماڸ شما ایام سپیــد رنگـ من ماڸ شما باباے همیشہ خوبـــ من را بدهید این سهمیہ هاے جنگــ من مال شما تصویری از فاطمه زهرا و زهرا نازدانه های شهید مدافع حرم سعید انصاری ولادت:۱۳۴۹/, ...ادامه مطلب
۲۱ دی ماه سالروز شهادت : ۱ شهیدمدافع حرم فرزاد زنگنه ۲ شهیدمدافع حرم حسین امیدواری ۳ شهیدمدافع حرم مصطفی چگینی ۴ شهیدمدافع حرم امیر علی محمدیان ۵ شهیدمدافع حرم مجید قربانخانی ۶ شهیدمدافع حرم مرتضی ک, ...ادامه مطلب
افتخاریست ما را نوکرتان می خوانند... زینبی بودن ما را همگان می دانند... شهید احمد مشلب غریب طوس ولادت حضرت زینب مبارکباد کانال شهید احمدمشلب @AHMADMASHLAB1995, ...ادامه مطلب
روایت همسر محترم شهید: ماازهمان ابتدا با هم عهد بسته بودیم. قرار من و همسرم بر این بود که یکدیگر را در کارهای مستحبی شریک کنیم. ایشان هر کار مستحبی انجام میداد ثوابش برای من هم نوشته میشد. من هم ا, ...ادامه مطلب
شهید رسول خلیلی ارادت ویژه ای به چهارده معصوم بویژه حضرت زهرا(س)، امام رضا(ع) و امام زمان(عج) داشت بطوری که در ایام زیارتی امام رضا(ع)، در هر جایی که بود، خود را به مشهد می رساند در حد یک شبانه روز , ...ادامه مطلب
بخشی از کتاب دلتنگ نباش : روحالله همیشه به زینب میگفت: «بیا برای خودمون باقیات الصالحات جمع کنیم. یه کاری بکنیم که بعد از مرگمون هم اون دنیا به کارمون بیاد.» به حال پدر و مادر امامخمینی غبطه میخو, ...ادامه مطلب
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: پر بغل بابا و فاطمه به آغوش او پرید. بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما ا, ...ادامه مطلب
به روایتی از مادر شهید : جیبش باید پر پول می بود اما نبود نه اینکه ولخرج باشه نه ته ته تفریحش این بود که با پسر خاله هاش جمع بشند و برن دریا تنی به آب بزنند پاسدار بود و حقوق کارمندی سپاه رو می گرفت, ...ادامه مطلب
راوی:احمد رضا بیضایی برادر شهید محمود رضا بیضایی اواخر آذر ١٣٦٠ بود. یادم هست که زن صاحبخانه میگفت: « بچه را آورده اند خانه.» اما درست یادم نیست چه کسى مرا برد طبقه بالا تا بچه را ببینم. وارد اتاق, ...ادامه مطلب
پاسبانِ حرم زینب ، اگر او باشد چین بہ پیشانی زوّار نخواهـد افتاد پاسدار مدافـع حــرم شهید و اسماعیل و ڪریمی و سـالروز شهـادت ڪلام شهـید : خدایا ؛ در این عُمر نامم عبدالحسیــن ، دانشگاہ امام حسین ، لشڪر , ...ادامه مطلب
روایتی از یک دیدار صمیمی با خانواده شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی خانه ای کوچکو ساده اما گرم و صمیمی خانه ای که به راحتی پذیرای سی نفر مهمان شد،وارد خانه که شدیم، مادر اصرار کرد که در اتاق پسرش بنشینیم , ...ادامه مطلب
شب میلادت رسیده.. من مانده, ام با دلتنگی, ِفردا, و جای خالیت, چه کنم... @ra_sooll, ...ادامه مطلب