داستان یک مدافع حرم ۳

متن مرتبط با «پورهنگ» در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ نوشته شده است

خاطره ای از شهید پورهنگ۲

  • پدر همسر شهید مدافع حرم محمد پورهنگ: حاج محمد با آنکه خودش یک روحانی مورد احترام بود ولی با افراد نا اهل دوستی میکرد.گاهی به او اعتراض میکردم و میگفتم:حاج محمد این آدم های شر و ناباب رو چرا دور خودت جمع کردی؟میخندید و میگفت:هنر روحانی به همینه که زبان چنین آدم هایی رو بفهمه و به اونها کمک کنه.با هرکدام یک جور رفاقت میکرد،توی دوستی هم سنگ تمام می گذاشت،آن قد, ...ادامه مطلب

  • روز شهادت شهید مدافع حرم مرتضى عطایى (ابوعلى) به روایت خاطره اى از شهید مدافع حرم محمد پورهنگ

  • بسم رب الشهداء "روز عرفه" ... روز عرفه بود. [شهید محمد پورهنگ] حس و حال عجیبی داشت. تب کرده بود. تازه از بیمارستان مرخص شده بود اما حالش هنوز مساعد نبود. پزشکان نمى‌توانستند علت مسمومیتش را تشخیص بدهند برای همین هم درمان‌ها اثر نمى‌کرد. روی تخت دراز کشیده بود و درد داشت. گفت: خیلی برام دعا کن که امام حسین [علیه السلام] یه نگاه بهم کنه. دعای عرفه را که خواندیم موبایلش زنگ خورد. یک دفعه منقلب شد. ب,شهادت,مدافع,مرتضى,عطایى,ابوعلى,روایت,خاطره,مدافع,پورهنگ ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها