دل در طلب خندهٔ شیرین تو خون شد

ساخت وبلاگ

بسم الله

قربتا الی الله 

تعریف(شهید بیضایی)  کرد که:

با رضا مشهد بودیم. یه برگ اسکناس هزار تومانی تبلیغاتی همراهمون بود. نزدیک حرم کنار یه درخت اسکناس رو میذاشتیم رو زمین و کمین میکردیم.

تعریف میکرد که:

هر کی اون اسکناس رو برمیداشت رضا جَلدی میپرید پیشش و با انگشت به یه پنجره اشاره میکرد و میگفت شما در مقابل دوربین مخفی هستید، لطفا دست تکون بدید...

ما هم اونطرف از خنده ریسه میرفتیم.

میگفت:

این شده بود سرگرمیه ما...

 ایامت تو جنت خوش رضا جون، مارو یادت نره...

دل در طلب خندهٔ شیرین تو خون شد

جان در طمع لعل شکرخای تو افتاد...

شهبید مدافع حرم رضا خرمی

@bi_to_be_sar_nemishavadd

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 237 تاريخ : پنجشنبه 12 بهمن 1396 ساعت: 19:30