رو به روی ضریح ارباب و به نیابت ابوعلی سلام میدهم...

ساخت وبلاگ


ارسالی یکی از کاربران

قول داده بود برام تربت کربلا بیاره برای منی که هیچ وقت کربلا نرفته بودم، 

داشتن تربت، اونم از دست یه مدافع حرم، خیلی خاص بود...

که یه دفعه انگار.... باور کردنش سخت بود

اصلا باورکردنی نبود ابوعلی شهید شد...

توی گروه هم اجازه نمیداند هیچ بگیم

فقط همرزمانشون بودند و دلتنگی هاشون...

داشتم خفه میشدم، بغض کرده بودم، با هیچ کس هم نمی تونستم صحبت کنم

تصمیم گرفتم به خودش متوسل شم، نیت کردم 40 بار سوره ملک رو هدیه کنم به شهید ابوعلی

خیلی بامعرفت هستند، حالا من اینجا هستم، رو به روی ضریح ارباب و به نیابت ابوعلی سلام میدهم...

نائب الزیاره همهء کاربران گروه، کربلای معلا، دوم محرم الحرام

فُطرُس 

دم عشق دمشق

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : رو به روی دوربین لبخند بزن,رو به روی خونمون,رو به روی خونمون پنجره ای,رو به روی من علیرضا طلیسچی,رو به روی من طلیسچی,رو به روی,رو به روی تو کیم من,رو به رویای عشق بسته شود,رو به روی ایوون طلای تو,رو به روی من, نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت: 11:40