دلنوشته همسر شهید مصطفی نبی لو

ساخت وبلاگ


بسم الله

سلام بر تو ای شهید والامقام...

سلام بر تو ای شتافته به عرش الهی...

و سلام بر تو ای همسر عزیز تر از جانم...

زبان قلم نتواند حال دلم را شرح دهد از فراق و دوری یار ...

همان یاری که در چنین شبی با من پیمانی ابدی و آسمانی بست،

و چندی نگذشت که خود نیز به اوج آسمان اروج کرد.

امشب بیا و دستانم را در دستانت بگیر و مرا این بار تا خانه ی آسمانی خود بالا ببر

تا بازهم ببینم آن چشمانی که افق نگاهش روحم را پرواز میداد...

در آن روز ها که آماده ی رفتن میشدی حالی داشتی که از آن میترسیدم،حالت برایت بال میساخت و من از پرواز تو در حراس بودم،وتو بی قرار پرواز....

آخرش رزق شهادت را از عمه جان زینب(سلام الله علیها) گرفتی و

به آرزوی پروازت رسیدی...

گوارای وجودت ، آرام جانم...

تو مرا برای زندگیت انتخاب کردی 

و خداوند تورا برای خودش...

دل خوشم میان این انتخاب ها که تو این یار جامانده ی عاشق را فراموش نخواهی کرد...

‍ و ای کاش می شد راز چشمهای تورا خواند...

مهربانم در کنارم نیستی 

اما دائم در کوچه پس کوچه های

 ذهنم قدم میزنی،ویادت مدام به قلبم ضربه میزند...

شاید دوست داشتن یعنی همین که

نباشی اما یادت همیشه همه جا باشد.

دوستت دارم

جانا در پناه حرم بمان

https://telegram.me/shahidmostafanabilou

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : دلنوشته, نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 202 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1396 ساعت: 21:20