ذاڪربا اخلاص

ساخت وبلاگ


دوسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میاے بریم هیات ؟ دعوتم ڪردن باید برم بخونم  

گفتم بریم 

با خودم فڪ ڪردم شاید یہ هیات بزرگ و معروفیہ ڪہ یہ شب محرم رو وقت میذارہ و میرہ اونجا .. 

وقتے رسیدیم جلوے هیات بہ ما گفتن هنوز شروع نشدہ 

حسین گفت مشڪلے ندارہ ما منتظر میمونیم تا شروع شہ ...

نیم ساعتے تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میڪرد ... 

وقتے داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم ڪلا سہ چهار نفر نشستن و یڪ نفر مشغول قران خوندنہ ...

بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع ڪرد بہ خوندن زیارت عاشورا و روضہ ...

چشم هاشو بستہ بود و میخوند بہ جمعیت و ... هم هیچ ڪارے نداشت

برگشتنے گفتم حاج حسین شما میدونستے اینجا انقد خلوتہ ؟ 

گفت بلہ من هرسال قول دادم یہ شب بیام اینجا روضہ بخونم .. 

گاهے تو این مجالس خلوت ڪہ معروفم نیستن یہ عنایاتے بہ آدم میشہ ڪہ هیچ جا همچین چیزے پیدا نمیشہ ..

اخلاص 

ذاڪربا اخلاص

مداحے

شهید حسین معزغلامے

@be_yade_abouali

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : ذاڪربا,اخلاص, نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 182 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 15:59