خاطره یکى از کاربران کانال "دم عشق، دمشق" از توسل به شهید مرتضى عطایى (ابوعلی)

ساخت وبلاگ


سال ها بود مشکلی در زندگی ام وجود داشت، که به هیچ راه حلی برای اون نرسیده بودم، این موضوع استرس و اضطراب فراوانی برای من درست کرده بود.

از این ور و اونور، شنیده بودم که متوسل شدن به شهدا باعث میشه که توی زندگی آدم کارگشا باشن، اما بنده توجهی نمی کردم.

در حالی که من به شدت ابوعلی رو دوست داشتم و خوب یادمه یک سال پیش در روز شهادت ایشون من چطور با شنیدن خبر شهادتش تو خیابون سرم گیج رفت و به کمک برادرم رسیدم خونه.

تو خصوصی گفت و گوی تلگرام هم قول شفاعت اون دنیا رو در صورت شهادت ازشون گرفته بودم و به این هم می بالم.

اما روز یک شنبه که داشتم ساعت شش صبح بعد از خوندن نماز صبح شیراز رو به سمت محل کارم ترک می کردم، تو دل خودم از شهید و رفیقم ابوعلی خواستم که تو حل اون مشکل بهم کمک کنه

ظهر همان روز که شیفت اول کاریم تموم شد، پیامکی برام اومد، که طبق اون به طور معجزه آسایی مشکل چند ساله من به نحو مبارکی حل شده بود.

مدت ها بود این چنین خوشحال نشده بودم اما مهمتر از همه این بود که یاد گرفتم، رفیق شهید، و اونایی که شما رو به خدا و اولیا خدا وصل کنه شایسته رفاقت هستند.

‏ @labbaykeyazeinab

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : خاطره,کاربران,کانال,مرتضى,عطایى,ابوعلی, نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 186 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 17:26