"زندگى با شهدا"

ساخت وبلاگ

خاطره اى از جانباز فتنه ٨٨ شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبرى به روایت همسر گرامى شهید؛

بسم رب الشهداء

"زندگى با شهدا" ...

صادق عاشق شهدا بود. از اونجا که پدر عزیزشون هم یک سپاهی بودن و در جنگ هم حضور داشتن، دوستان جانباز و شهید زیادی می شناختند و گویا صادق از طفولیت با شهدا آمیخته بود. عکس هایی از اتاق دوران نوجوانیش هست که کل دیوارای اتاقو با گونی های خاکی رنگ پوشونده بود و از هر شهیدی یه نشونی، عکسی، پرچمی پوتین و بند کفن و ساعت و قرآن و برگه ای از دست خط و هر چی که فکر کنین، لباس خونین و لباس شهید غواص تو اون اتاق پر بود.

بهتر بگم با شهدا زندگی می کرد تو هر مراسم و تشییع که برا شهدا بود با جون و دل کار می کرد و حضور داشت. علاوه بر خاطرات پدر از بچگی دوشا دوش پدرشون تو مراسمات و مأموریت ها بودن و با دوستان پدرشون کاملاً صمیمی بودن، مثل صمیمیت با شهید حاج عباس عبداللهی که فاصله سنیشون زیاد بود ولی عاشق هم بودن و اخلاقاشون شبیه هم بود.

حتی پدرشون میگن من بهش اعتراض کردم که افسردگی می گیری همش تو اون اتاقی، خورد و خوراک و عبادت و مطالعه همش اونجا بود. ولی صادق از طریق مادرش به باباش گفته بود که به بابا بگو: "خودتون با این شهیدا زندگی کردین و دیدینش اجازه بدین من با آثارش باشم".

 @labbaykeyazeinab

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 200 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1396 ساعت: 3:53