نماز بیشترین اهمیت رو براش داشت

ساخت وبلاگ

یه روز که رفته بودیم بیمارستان ملاقات حسین آقا ساعت ۲-۳‌بعدازظهر بود که دیدیم تو اتاق پرهستن فامیلهای ما و فامیلهای خانمش تو جمعیت رفتم و با همه سلام و علیک کردم رفتم جلو پیش تخت و با داداشم (حسین آقا)دست دادم و روبوسی کردم بعد اومدم جلوش پیش بقیه وایستادم صدام زد آجی جواب دادم پرسید خاک تیمم آوردی گفتم نه کسی به من نگفت که بیارم که خیلی ناراحت شد سرشو انداخت پایین دلم آتیش گرفت اصلا طاقت ناراحتیشو نداشتم گفتم برای این غصه میخوری الان میرم برات درست میکنم خلاصه از خاله و زنعموم دوتا مهر گرفتم و لیوانی رو که پیش حسین بود رو گرفتم و رفتم پایین از نمازخونه یه سجاده گرفتمو رفتم حیاط مهرو بالیوان خرد کردم ریختم تو سجاده و رفتم تو سالن انتظار بیمارستان با نخ و سوزنی که همراهم بود دورشو دوختم وقتی رفتم بهش دادم خیلی خوشحال شد درجا تیمم کرد و نمازشو خوند همه تعجب کردن با اون حالی که اون داشت هر روز بدتر میشد نماز بیشترین اهمیت رو براش داشت ...

راوی خواهر شهید

 کانال شهید مدافع حرم حسین دارابی              

 @shahiddarabi

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 151 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1396 ساعت: 20:06