خاطره ای از شهید والا مقام حاج حیدر

ساخت وبلاگ

خاطره همرزم شهید والا مقام حاج حیدر 

سلام

ی خاطره داشتم از حاجی:

تو خناصر ماموریتمون تموم شده بود قرار بود برگردیم عقب و تجدید قوا بشیم و آماده بشیم برای ماموریت جدید....

حاجی رفته بود آرایشگاه و حمام فکر کردم داره آماده میشه برگرده ایران

بهش گفتم بسلامتی داری میری مرخصی!؟

با تعجب جواب داد: مرخصی!!!؟

گفتم مگه دختر کوچولوت به دنیا نیومده!؟ نمیخوای بری ببینیش!؟

گفت:بچه ها رو ول کنم کجا برم تو این وضعیت!؟،حالا دیر نمیشه میرم

قبل عید رفت و دخترش و دید

فروردین برگشت و به عشقش رسید

جاوید الاثر

شهید حاج حیدر 

@shahid_haj_heydar

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 217 تاريخ : جمعه 30 تير 1396 ساعت: 19:14