گفتگو بامادر شهید رسول خلیلی

ساخت وبلاگ

سلام علیکم خدمت مادر شهید مدافع حرم رسول خلیلی . 

شهید خلیلی متولد چه سالی بودن؟ و علت نام گداری شهید به دوتا اسم چی بود؟

سلام خدمت خواهران بزرگوار 

شهید رسول خلیلی متولد سال ۱۳۶۵ بودند . ما قبل تولد اسم محمد رسول را براش انتخاب کرده بودیم ولی شبی که بدنیا اومد شب تولد امام حسن عسگری ع بود بهمین مناسبت اسمش را تو شناسنامه محمد حسن گذاشتیم اما بخاطر علاقه ای که به اسم رسول داشتم تو خونه رسول صدا میزدیم

از کودکی اقا رسول برامون بگید ؟ آیا شیطنت هم داشتن ؟ سبک تربیتی خودتون رو در مقابل آقا رسول چطور اجرا کردید؟

رسول بچه آرومی بود و عاقل کاری نمی کرد من از دستش ناراحت بشم.

ازنظر تربیتی ما سعی میکردیم آموزه های دینی را در زندگی پیاده کنیم و رسول همه را می گرفت انجام می داد. 

در زمان کودکی موقع خواب قبل از گفتن قصه یک سوره کوچک از قران می خوندم و می گفتم بامن تکرار کنند و بعد قصه را می گفتم تو قصه ها نکات اخلاقی تربیتی را هم می گنجاندم .

بچه هارو با خودمان هیئت،نماز جمعه،مسجد می بردیم..

اهتمام شهید به انجام فرائض دینی قبل و بعد از سن تکلیف چطور بود؟ و تحصیلات شهید تا چه مقطعی بود؟و در چه شغلی خدمت میکردن؟

رسول قبل از رسیدن به سن تکلیف خیلی قبل تر نماز و روزه را بجا می آورد ما احتیاج نبود بگیم حتی مسائل نامحرمی را رعایت میکرد.

بعد از گرفتن پیش دانشگاهی در امتحان ورودی دانشگاه افسری سپاه شرکت کرد قبول شد دوسال کاردانی خوند مشغول بکار شد بعد از چند سال کارشناسی خوند ترم آخر کار شناسی بشهادت رسید

آیا همسر شما در انتخاب شغل و ادامه راه زندگی تاثیری روی پسرتون داشتن؟

بله بی تاثیر نبودند ولی رسول با توجه به علاقه اش وارد شغل نظامی شد

علاقه ایشون به رهبری و فرهنگ شهادت چطور بود ؟ از علائق معنوی و کمک های شهید به مردم  بگید؟دوست شهید آقا رسول کی بود؟

شهید از کودکی عاشق رهبرش بود بطوریکه سر کلاس با معلمش بحث میکنه واز رهبرش دفاع میکنه.

تاجاییکه میتوانست به دیگران کمک میکرد بخصوص تو پول غرض دادن.

رسول دوستان زیادی داشت بچه های بسیج بچه های هیئت همکاراش وقتی شهید شد نصف جمعیتی که برای تشیع آمده بودن از دوستانش بودن.

چطور شد که ایشون برای دفاع از حرم عازم شدن و منشاء این تفکر مقدس به نظرتون چی بود؟

شهید با توجه به اعتقاد عقیده اش احساس کرد اونجا به اون نیاز است وبای برای دفاع از مظلوم ومسلمین وحرم ال الله بره وبا دشمنان قسم خورده مسلمین بجنگ.

شهید رسول چه تاریخی اعزام شدن؟ از دلتنگی هاتون وقت نبود شهید بگید؟ آیا با شما تماس داشتن؟آخرین تماس شهید بهتون چی گفت؟

رسول در تاریخ ۱۴ مهر سال ۹۲ اعزام شدند و درتاریخ ۲۷ آبان ۹۲ شهادت رسیدن 

رسول در جای دور خارج از شهر بود دیر به دیر زنگ میزد ولی یکی دوشب قبل از شهادتش با منزل تماس میگیرن با من و پدر و برادرش صحبت میکنند میگن تا چند روزه دیگر میان تهران

چگونه از خبر شهادت مطلع شدید و واکنش شما و همسرتون اون لحظه چی بود؟ پیکر بعد از چند روز برگشت و آیا وداع داشتید؟ از اون لحظه برامون بگید

ابتدا دوستان رسول تو شهرک خبر دار میشن بعد به خواهرم وپسرش که تو شهرک هستن اطلاع میدن بعد خواهرم میان منزل بما اطلاع میدن وقتی گفتن رسول مجروح شده ما گفتیم حتما شهید شده من پدرش خدا رو شکر کردیم که مارو انتخاب کرده.

علت محبوبیت شهید خلیلی در بین مردم به خصوص شهدا چه خصلت اخلاقی و  یا .. بود ؟ چطور شد که شهید دهقان انقدر به پسر شهید تون ارادت داشت ؟همین طور شهید روح الله قربانی

والا چی بگم ما هم دقیق نمی دونیم اینها از اسرار الهی است خداوند علاقه یک شهید را در دل انسانها قرار میده تا باعث هدایت شوند.

از دست گیری شهید بعد از شهادت بگید و این که آیا کسی به شهید متوسل شده؟

خیلیها اومدن و گفتن توسط شهید هدایت شدن با حجاب شدن خیلی خواب شهید را میبینند و حاجت می گیرن سر مزار شهید همیشه پر از گل است پنج شنبه ها خیلی شلوغ وپر از جمعیت است

خاطره ای از شهید در سوریه برامون میگید و از رزم آوری هاش؟ وصیت نامه شهید و دل نوشته هاشو برامون میفرستید

رسول مربی تخریب بود  بسیار کار آزموده و مسلط بر زبان عربی بسیار شجاع و نترس.

یکی از هم رزمهاش تعریف میکرد روز اولی که اومد منطقه رفتیم جائیکه در گیری بود فرمانده سوری تیر خورده بود بغیر از اونها رزمنده دیگه ایی نبود اون فرد به رسول میگه تو دشمن را سرگرم کن تا من این مجروح را ببرم عقب .

میگه رسول اومد وسط جاده شروع کرد به تیر اندازی .

میگه من رفتم تا برگردم گفتم رسول شهید شده اومدم دیدم همینطور مشغوله گفتم سریع بپر عقب ماشین تا بریم دیدم داره سلاحهای روی زمین را بر میداره مینداز عقب ماشین داد زدم زود باش بپر می زنند گفت این سلاحها نباید دست دشمن بیفته.

به عنوان مادر ایا تا به حال برای فرزند تون دعای شهادت کردید؟ توصیه و خواسته تون به جوونا چیه؟

من وقتی رسول تو سوریه در حال رزم بود سر نماز دعا میکردم صحیح و سالم برگرده یه روز که مشغول دعا کردن بودم یاد روضه های محرم و زیارت عاشورا افتادم اون جاییکه می گیم ای کاش بودی و در راه امام میجنگیدیم یاریش می کردیم با مال ، جان، فرزند و در این راه شهید میشدیم دیگه نتونستم برای سلامتیش دعا کنم خجالت کشیدم گفتم خدایا راضیم به رضای تو هر جور که تو بخوای

ما شاالله جونهای مملکت ما آگاه وبصیر هستند وعاشقانه برای دفاع از اسلام حرم آل الله پیش قدم هستند من بیشتر توصیه به مادران عزیز دارم که مبادا مهر مادری مانع از رفتن این عزیزان برای دفاع باشه.

@molazemanharam69

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 195 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 1:37