برگی از دل نوشته ذاکر با اخلاص اهل بیت شهید کربلایی علی امرایی

ساخت وبلاگ

السلام علیک یا اباعبدالله

اگه دارم آبرویی به خدا کار حسینِ(ع)

اگه دارم اعتباری به خدا کار حسینِ(ع)

حسین جان کمکم کن تا ادامه عمر واقعا از شما باشم. کمکم کن که به شما برگردم و کمکم کن تا اسم شما را تا فراز بالاترین نقطه‌هایی که هست بالا ببرم و عشق بین من و شما بالاترین عشق‌ها باشد تا همه غصه این عشق بازی را بخورند.

... می‌دانم که من هیچی ندارم و نخواهم داشت و همه همه از شما بوده شاید برای ادامه عمر کفاف ندهد و در آن دنیا شما را زیارت کنم که حتما همین طور است.

چون شب قدر شما به من فهماندید که دگر تا سال بعد، شب قدر من نیستم. عشق بازی سخت است خیلی سخت نمی‌دانستم این‌قدر سخت است. شاید برای شما عشقی خرج نکردم ولی مثل آنهایی که برای شما خرج می‌کنند خودم را نشان دادم تا بتوانم خودم را بین آنها مخفی کنم و شما من را بخری، ولی تازه فهمیدم که مثال آنها بودن سخت است ولی باید بکوشم تا به آنها برسم و هیچ کس نمی‌تواند کمکم کند بجز شما ارباب بی‌کفن، و آخرین بار شما فرمودی:

خودت را صاف کن، اعمالت را صاف کن بیا پیش ما.

شمایل تو بدیدم

نه عقل ماند و نه هوشم

-آیا باز هم من را می‌خری، آیا باز هم اگر خودم را صاف کنم با خود می‌بری؟

دست من گیر که این دست همان است که سالها از غم هجران تو به سر زده‌ام.

اگرچه گناه کارم ولی دستم گیر که من سالها از غم تو به سرزده‌ام.

برگی از دل نوشته ذاکر با اخلاص اهل بیت شهید کربلایی

 علی امرائی

سی روز سی شهید ۷ 

شهید علی امرایی مدافع حرم

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 177 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 15:13