گفتگو باهمسر و دختر شهید علیرضا بابایی ۲

ساخت وبلاگ

از زبان همسر شهید :

شما با رفتن همسرتون به کشوری دیگه برای برای دفاع مشکلی نداشتید؟

من حتی دوست داشتم که خودم هم همچین افتخاری نصیبم بشود و راهی دفاع از حرم بشوم و وظیه ام رو انجام بدم

از زبان دختر شهید 

پدر در چه روزی اعزام شد ؟ آیا در عراق هم امکان تماس داشتن؟

17 اردیبهشت 95 اعزام شدن

بله با هم تماس داشتیم

آیا پدرتون به زیارت ارباب بی کفن نائل گشتن؟

پدر بنده تا قبل از شهادتشون موفق به زیارت اباعبدالله(ع) نشده بودن و آرزوی دیدار و زیارت امام بزرگوارمان رو داشتن،حتی ایشون در زمان حضور در عراق  هم به دلیل فعالیت و مشغله های کاری موفق به زیارت نشدن اما وقتی به درجه رفیع شهادت مفتخر گشتن،پیکر پدر عزیزم رو در حرم اباعبدالله(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) طواف دادن و سرانجام پدرم موفق به زیارت امام حسین (ع) شدن.

نحوه شهادت چطور بود ایشون در کجا به فیض شهادت نائل گشتند؟ از تشییع شهید بر دوش مردم شهید پرور بگید

پدر عزیزم در برخورد با تله افنجاری دو چشم خود را از دست دادن و دست راستشان قطع گردید  و در روز ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع)در بیمارستان در فلوجه عراق جان به جان آفرین دعوت حق را لبیک گفتن

الحمدالله مردم بخصوص بسیجیان،نیروهای نظامی و انتظامی ،رزمندگان هشت سال دفاع مقدس،دانشجویان،کارمندان،اساتید،همکلاسی ها و اقشار مختلف مردم شهید پرور اراک در مراسمی با شکوه پدرم را تشییع نمودن

آیا با پدر قبل از رفتن به منزل ابدی دیداری داشتید؟ چه حرف هایی بهش زدید؟ حال مادر اون روز چطور بود؟

بله ، در  حسینیه سپاه روح الله که به عنوان معراج نیز استفاده میشود با پدر دیدار نمودیم

حرفایی که در شب معراج با پدرم زدم اغلب جنبه خصوصی داشت و  با بند بند وجودم شهادتشون رو بهشون تبریک گفتم و خوشحال بودم که ایشون به آرزوی قابل تحسینشون رسیدن و از ایشون خواستم مثل همیشه مواظبمون باشن که الحمدالله هستن و خواهند بود

مادرم نیز با صبوری از ایشان خواستن که حلالشان کند و برای آخرین بار حرفای خصوصیشان را با ایشان زدن

مزار بهشتی شهید در کجاست؟

مزار شهدای اراک،قطعه شهدای مدافع حرم

ایشون با توجه به این که سپاهی نبودن به صورت نیرو خود جوش و مردمی عازم جبهه حق علیه باطل شدن به نظر شما علت این عزم و اراده چی بود؟

پدر بنده در عقاید و باور های خود  شدیدا مصمم بودن و بسیار مسؤلیت پذیر

پدرم عقیده داشتن دفاع از ائمه و حرم اهل بیت مرز جغرافیایی نمیشناسد اصلا مرز ندارد. پدرم میفرمودن که نوامیس مسلمین در خطر هستن و من وظیفه دارم وقتی صدای کمک از مظلوم میشنوم به هر نحوی که شده مسولئیت خود را انجام بدهم و کوتاهی نکنم

پدر بنده آنقدر مصمم در تصمیم خود بودن که از دانشگاه مرخصی گرفتن و لحظه شماری میکردن که برای دفاع راهی جبهه بشوند...

پدرم از بلاها و مصیبت هایی که تکفیری ها بر سر رزمندگان و به ویژه زنان و کودکان سوریه، عراق،لبنان و ... مطلع بود و غیرت و مسؤلیت پذیری ایشون اجازه نمیداد که به سادگی از این مسائل گذر کنند و به زندگی ساده و بدون دغدغه خود  ادامه بدهند

درضمن عمه سادات یک بار مصائب و سختی ها رو تحمل کردن،کمترین کاری که منِ شیعه میتوانم در حق الگو و اسوه خود انجام بدهم این هست که حداقل حرم ایشان رو زیباتر از دیروز حفظ کنم و چه با ارزش تر از اینکه به مرگ طبیعی نمیرم و شهید بشوم.

میگن دخترا بابایی هستن شما و خواهرت چطوری در نبود پدر شهید تون آروم میگیرید؟

خواهرم:بیشتر مواقع بر سر مزار پدرم میروم و با ایشون و عکسشون صحبت میکنم،پدرم به حرفای من گوش میده و همین آرومم میکنه 

خود حقیر: نبود پدر و دوری از پدرم سخت و ناراحت کننده است اما اندوه من یک،هزارم مصیبت های حضرت زینب (س) هم نیست... پدر بنده خودشون گفتن که محکم باشیم و سرمون رو بالا بگیریم...ان شاءالله که شفاعت ما رو هم بکنند.

اگه بابا رو دوباره ببینی  بهش چی میگی؟

انقــــــد دوستت دارم که حاضرم من نباشم و شما باشی...تمام وجودم براتون میتپه

روی ماهشون رو تا جائی که میتونم میبوسم و دقیقه ای رهاشون نمیکنم

از دلتنگی های دخترانه و مادرانه بگوئید

مادرم:

علیرضای عزیزم

بعد از رفتن تو دنیا برایم سنگین شده است

تنها دلخوشی ام وقتی است که بر سر مزار تو می آیم و خود را تسکین میدهم.

و خوش ترین لحظات برایم زمانی است که روضه ائمه اطهار(ع) را میشنویم و با شنیدن مصائب آنها بغض هایم خالی میشود و قلبم آرامش می یابد

امیدوارم با کمک شما شرمنده شهدا نباشم  و من نیز دِینم را به انقلاب اسلامی ادا نمایم.

دخترانه:

بابای مهربان  

دلمان برایت تنگ شده است اما وقتی به یاد حضرت رقیه و سکینه(علیهما السلام) می افتیم و سر مزارت می آئیم قلبمان آرام میگیرد، خدا رو شاکریم که با ایثار و فداکاری افرادی همچون شما سایه پدران بر سر فرزندانشان می باشد و وقتی آرامش و امنیت کشورمان رو میبینیم به شما قهرمانان افتخار میکنیم

پدر عزیزمان امیدواریم باعث سرفرازی شما باشیم تا شفاعت شما نیز شامل حال ما گردد

 تا همیشه عمرمان در قلبمان جای داری و همیشه یاد و خاطرت برایمان زنده است

دوستت داریم

از زبان همسر شهید 

به عنوان درد و دل و سخن آخر با ملت ایران چه خواسته ای دارید؟

الحمدالله مردم فهیم ایران در تاریخ ثابت نموده اند همیشه به اهل بیت(علیهم السلام) عشق می ورزند و با هر گویش و قومیتی به انقلاب اسلامی وفادار می باشند و ان شاءالله با پشتیبانی از ولایت فقیه امید دشمنان را به یأس تبدیل خواهند نمود و با حضور در انتخابات ۲۹ اردیبهشت با انتخاب فردی ارزشمند و خدمتگذار دل دوستان را شاد نموده و با این عمل خود مشت محکمی بر دهان ابر قدرت ها خواهند کوبید

نهایت قدر دانی و تشکر را از همسر و فرزند شهید بابایی داریم که وقت شریفشونو در اختیار ما گذاشتن و رزق امشب ما رو شهدایی کردن

خواهش میکنم،به فرموده حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی): زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.

ما نیز امیدواریم شما در تولیدات فرهنگی موفق بوده و باعث ترویج فرهنگ اسلامی گردید

با تشکر

إن تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم

شادی روح شهدای مدافع حرم حضرت زینب و امام حسین و امامین عسگرین بویژه شهید علیرضا بابایی صلوات.

@molazemanharam69

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 180 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 15:13