گرمای حضورش باعث می شد خانواده گرم و صمیمی باشد

ساخت وبلاگ


همسر شهید حسن شاطری:

گاهی به او می گفتم:

دیگر بیایید کنار بچه ها!

می گفت:

شما فرض کنید من آمدم این جا مثلا چه کار کنم؟

می گفتم: 

شما هیچ کاری نمیخواهد انجام بدهی، 

فقط آنجا بنشین و در خانه حضور 

داشته باش.

این قدر اخلاقش خوب بود وجذبش میشدیم، مخصوصا این چهار سال اخیر که از هم دور بودیم،

وقتی هر چند ماه مرخصی می آمد، با خودم قبلش می گفتم این مسأله و آن چیز را به او بگویم،

اما وقتی داخل خانه می آمد، این قدر چهره بشاش و لبخند بر لب و گرم و باصفا بود که دیگر به خودت اجازه نمی دادی اعتراض کنی!!!

یک وقت هایی با شوخی می گفتیم و ردمی شدیم. وقتی در جمع خانواده حضورداشت، گرمای حضورش باعث 

می شد خانواده گرم و صمیمی باشد.

 آقا محمودرضا

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 129 تاريخ : چهارشنبه 9 فروردين 1396 ساعت: 13:18