خاطره ای از شهید مرتضی عطایی۳

ساخت وبلاگ


بسم رب الشهدا و الصدیقین 

بعد از شهادت سید ابراهیم (مصطفی صدر زاده) تمام دغدغه ام این بود که چه کسی جانشین بر حق گردان عمار میشود؟گردانی که حالا اسم و رسمی برای خودش پیدا کرده بود. 

گذشت تا اینکه یک روز در بهداری نشسته بودم،یکی از بچه های بهداری که مشهدی هم بود گفت :"ابوعلی"جانشین سید ابراهیم شد. 

ابو علی را نمیشناختم؛خیلی دوست داشتم ببینم ابوعلی کیست؟کجاست؟و چه میکند؟...درذهن خود تصویری از او ساختم. 

تا اینکه یک روز ابوعلی آمد."خوشرو و خوشبرخوردبود،با ظاهری ساده و خاکی.اولین عکس های یادگاری را همان روز با مرتضی(ابوعلی)گرفتیم. 

زمان میگذشت؛و روز به روز رابطه ما با ابوعلی بهتر و بهتر میشد.با او خیلی صمیمی شده بودم؛با هم صحبت میکردیم؛گاهی هم دردودل. 

مرتضی کم کم دوست عزیز وبرادر من شد. 

اما ابوعلی فقط یک دوست و برادر نبود،مدیری مدبر هم بود.این را میشد به خوبی در شکست حرامیان مهاجم در 14 بهمن 94 به خان طومان دید.

اسفند نودو چهار بود که ابوعلی از مرخصی برگشت و شد مسئول محور خانطومان که انصافا کارش درست بود و واقعا مدیر ....منم کارم تخریب بود و با دوستان در محور ابوعلی میچرخیدیم و مهمات عمل نکرده را جمع میکردیم تا تو دست وپای رفقا نباشه و خطری تهدیدشون نکنه ....ما صبح رفتیم تا غروب تقریبا سی عدد کپسول و یک بیست تا خمپاره عمل نکرده جمع کردیم و همشون رو گذاشتیم کناری تا فردا با هماهنگی ف تیپ انفجار بزنیم ....فردا با ماشین رفتم دیدم از مهمات خبری نیست.

خسته و کوفته در حال برگشت به مقرمون بودم گفتم بذار برم پیش ابوعلی یک گلویی تازه کنم. جاتون خالی یک چایی توپی با جواد محمدی و ابوعلی خوردم اومدم بیرون دیدم جواد و ابو علی خیلی مشکوک میزنن دارن در گوشی حرف میزنن میگن زود ماشینو ببر .من شنیدم در حال خداحافظی خیلی ماهرانه رفتم سمت ماشین ابوعلی که یک دوکابین سفید بود دیدم پر باره و روی بار پتو کشیده بود ....جواد صدام زد بیا کارت دارم گوش نکردم پتو رو زدم کنار نزدیک بود از ترس سکته کنم یا خدا هرچه که ما گم کردیم اینجا بود به ابو علی و جواد نگاه کردم دیدم از خنده غش کردن .این بزرگواران تمام مهمات عمل نکرده من رو کش رفته بودم منم دست بر قضا سر قرار رسیدم مچشون رو گرفتم و چند روز بعد انتقام گرفتم با فتیله .

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : خاطره ای از شهید همت,خاطره ای از شهید,خاطره ای از یک شهید,خاطره ای از شهید بهشتی,خاطره ای از شهدا,خاطره ای از شهدای مدافع حرم,خاطره ای از شهید چمران,خاطره ای از شهید رجایی,خاطره ای از شهید مهدی باکری,خاطره ای از شهید خرازی, نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 203 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 11:11