.
یک روز مجتبی هنگام دیدن فیلم پدرش گریه میکرد و میگفت من بابامو میخوام خیلی مستاصل شدم از طرف دیگه محمد حسین پسر کوچک شروع کرد به گریه کردن، نمیدانستم چه کار باید کنم؟
به عکس آقا حجت نگاه کردم و گفتم خودت یه کاری کن این بچهها آرام شوند، چند دقیقه بعد دیدم دوتا پسرام آرام شده و خوابیدند.
آقا حجت سریع الاجابه بود و خیلی زود به خواستههاش رسید...
شهید مدافع حرم حجت اسدی
به روایت همسر شهید
@khadem_shohda
خــــادم الــشهــــدا
داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید
برچسب : هوای دل بچه های دبیران, نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 188 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 22:53