رسول برای همیشه دوستت دارم

ساخت وبلاگ

آلبوم را برداشتم آمدم به اتاقم یک نگاه دیگر به عکس ها انداختم لباس سرهمی خلبانی که مامان تعریف کرد برای روح الله دوخته بوده توی چند تا از عکس ها دیدم درست چتد صفحه بعد همان لباس با یک اختلاف زمانی تن من بود هر عکسی که می دیدم کلی خوشحال می شدم . اما اولین عکس آلبوم را از همه بیشتر دوست داشتم عکس را از داخل آلبوم بیرون آوردم .دلم می خواست با فاصله کمتری به روح الله ,مامان, بابام و خودم و حتی ماشین بزرگ اسباب بازی نگاه کنم پشت عکس را نگاه کردم برام جالب بودروح الله پشت این عکس متن کوتاهی نوشته بود اما تاریخ امضاء مربوط می شد به همین یکی دوسال پیش یک جمله کوتاه بود که خیلی به دلم نشست. 

"روز تولدت را دوست دارم ,نه به خاطر ماشینی که مامان وبابا گفتند:((تو برام خریدی .))دلیل دوست داشتن آن روز آمدن یک داداش کوچولو با چشم های براق و سیاه بود برق چشمات از همه چیز قشنگ تر بود و من از همان روز شدم برادر بزرگ تر این حس را دوست دارم رسول برای همیشه دوستت دارم ."

یک دنیا حس خوب توی این نوشته روح الله بود .بارها پشت این عکس را خواندم و با خواندش بیشتر دل تنگ شدم ...

رفیق مثل رسول 

@ra_sooll

داستان یک مدافع حرم ۳...
ما را در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1modafeharamd بازدید : 230 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 2:58