داستان یک مدافع حرم ۳

سال ها بود مشکلی در زندگی ام وجود داشت، که به هیچ راه حلی برای اون نرسیده بودم، این موضوع استرس و اضطراب فراوانی برای من درست کرده بود. از این ور و اونور، شنیده بودم که متوسل شدن به شهدا باعث میشه که توی زندگی آدم کارگشا باشن، اما بنده توجهی نمی کردم. در حالی که من به شدت ابوعلی رو دوست داشتم و خوب یادمه یک سال پیش در روز شهادت ایشون من چطور با شنیدن خبر شهادتش تو خیابون سرم گیج رفت و به کمک براد,خاطره,کاربران,کانال,مرتضى,عطایى,ابوعلی ...ادامه مطلب

دیشب خواب دیدم بین الحرمین هستم، شهید ابوعلی رو دیدم که وسط بین الحرمین نشسته بود. موبایلش دستش بود، بهش گفتم اذان نزدیکه کدوم حرم بریم؟ گفت: بریم حرم امام حسین، فقط تو نمیذارن موبایل ببریم، بشین بذار دارم برای بعضی از اعضای گروه پیام میفرستم که اینجا دعاشون کردم., ...ادامه مطلب