داستان یک مدافع حرم ۳

متن مرتبط با «وقتی مردم برای من کفن نیارید :مداحیه» در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ نوشته شده است

با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود

  • تاسوعای سال ٩٢ بود▪️، بهمون خبر دادند، بچه های  مقاومت، عملیاتی وسیعی تو منطقه زینبیه، اطراف منطقه  حجیره، کردند  تروریستها  رو سه کیلومتری از اطراف  حرم مطهر خانم زینب (س) ، دور کردن. صبح زود رفتیم , ...ادامه مطلب

  • برای تاکید روی حرفش، فقط می‌گفت: « راست میگم »

  • از این اخلاق روح‌الله خیلی خوشم میومد. هیچ وقت قسم نمی‌خورد.  برای تاکید روی حرفش، فقط می‌گفت: « راست میگم » به نقل از: یکی از دوستان شهید مدافع حرم  شهید روح الله قربانی شهادت خوب است ولی تقوا بهتر , ...ادامه مطلب

  • به آرزویی که برایش یک عمر تلاش کرده بود رسید؛

  • شهید مدافع حرم محمد علی خادمی عشق حضرت زینب(س) از همان روزهایی که هیچ خبری از جنگ در سوریه نمایان نبود در وجودش شعله  می کشید.خواب هایی که می دید و عشقی که به نام زینب برای نام گذاری دخترش داشت نشانی, ...ادامه مطلب

  • برخیز و برایمان ڪمے روضه بخوان ...

  • روضه خـوان  برخیز و برایمان ز داغ مادر ڪمے روضه بخوان ... ذاکراهل بیت شهید حجت اسدی شهادت : ۹۴/۱۲/۲ سوریه  شب شهادت حضرت زهرا (س)  @modafeonharem, ...ادامه مطلب

  • مشکل از من بود تا از پیشش رفتم شهید شد

  • در عملیات آزادسازی مناطق چندین خمپاره سمت ما ریخته میشد ولی هیچکدام آسیبی نمیدیدیم، علیرضا گفت: احمد چرا هر چی میزنن ما هیچیمون نمیشه؟؟!!! از روزی که ما در سوریه با هم هستیم من و تو سالم میمانیم...., ...ادامه مطلب

  • این سهمیہ هاے جنگــ من مال شما

  • ایـن زندگـے قشنـگـ من ماڸ شما ایام سپیــد رنگـ من ماڸ شما باباے همیشہ خوبـــ من را بدهید این سهمیہ هاے جنگــ من مال شما تصویری از فاطمه زهرا و زهرا نازدانه های شهید مدافع حرم سعید انصاری  ولادت:۱۳۴۹/, ...ادامه مطلب

  • برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود

  • تزئین ماشین عروسی‌مان ؛ طوری بود ڪہ قسمت شیشه‌ی جلو سمت عروس را دسته گل چسبانـده بود و گل ها مـانع دیده شدن من در ماشین بودند. برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود ؛ و مراسم عروسی خودمان, ...ادامه مطلب

  • برای رضای خدا کار کن تا خودش جوابت رو بده

  • با غرولند شاکی بودم که به خاطر کار کنگره باید بعداز ظهرها هم توی پادگان بمانم. گفت: باید به این فکر کنی که داری برای خدا کار می‌کنی!  شهدا همیشه توی جنگ بودن، کاری نکن که سرهنگ و سرگرد ببینه، برای رض, ...ادامه مطلب

  • رسول برای همیشه دوستت دارم

  • آلبوم را برداشتم آمدم به اتاقم یک نگاه دیگر به عکس ها انداختم لباس سرهمی خلبانی که مامان تعریف کرد برای روح الله دوخته بوده توی چند تا از عکس ها دیدم درست چتد صفحه بعد همان لباس با یک اختلاف زمانی تن, ...ادامه مطلب

  • جوان هایی که برای رفتن به حجله خونین دست و پاهاشون رو حنا می بستند

  •  طبق رسوم جبهه، بچه ها حنا درست کرده بودند اون شب برای اولین بار حنابندان عجیبی رو در طول عمرم دیدم جوان هایی که برای رفتن به حجله خونین دست و پاهاشون رو حنا می بستند! یادمه سید میلاد روی دستش با حنا, ...ادامه مطلب

  • بدا بہ حال منی ، ڪہ اسیر زندانم

  • خوشا ، بہ حال تویی ڪہ ڪنار جانانی بدا بہ حال منی ، ڪہ اسیر و زندانم و پاسدار مدافع حــرم  شهید امیر سیاوشی سالروز شهـادت @ravayate_fath, ...ادامه مطلب

  • برای وصفِ تو باز باید معنیِ نازڪ‌تری پیدا ڪنم

  • شاعران ، گل گفته اند اما برای و وصفِ و تو باز باید و معنیِ و نازڪ‌تری پیدا و ڪنم پاسدار مدافـع حــرم شهید سعید مسافر سـالروز ولادت تو با خنده  دوا ڪردی تمـام درد هایم را  ڪدام اکسیر جاویدی درون خنـده ات پیـد, ...ادامه مطلب

  • دلنوشته ای ازطرف فاطمه خانم برای بابا رحیم وعموها...

  • سلام بابا و رحیم و مهربون امشب شب یلداست بلندترین شب سال پس الان سه سال شبایی که بدون حضورشما سخت صبح شدیلدانبود؟؟ پس اگه امشب طولانی ترازشبهای دیگست سخت ترمیگذره برای و منوابجی حنانه ،ابجی زینب،داداش امیر, ...ادامه مطلب

  • برای خاطر خدا ، شما ادامه اش دهید

  • روایتی از یک دیدار صمیمی با خانواده شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی خانه ای کوچکو ساده اما گرم و صمیمی خانه ای که به راحتی پذیرای سی نفر مهمان شد،وارد خانه که شدیم، مادر اصرار کرد که در اتاق پسرش بنشینیم , ...ادامه مطلب

  • من مانده ام با دلتنگی ِفردا و جای خالیت چه کنم...

  • شب میلادت رسیده.. من مانده, ام با دلتنگی, ِفردا, و جای خالیت, چه کنم... @ra_sooll, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها