داستان یک مدافع حرم ۳

متن مرتبط با «هستند» در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ نوشته شده است

شهدای فتنه ۸۸ از مظلومترین شهدای انقلاب هستند

  • شهدای فتنه ۸۸ از مظلومترین شهدای انقلاب هستند. شهید سید علیرضا ستاری شهیدی که با میله آهنی سه جای جمجمه اش را شکافتند. @molazemanHaram69 لعنت خدا بر فتنه گران, ...ادامه مطلب

  • شهدای مدافع خیلی مظلوم هستند

  • پای صحبت‌های همسر شهید مدافع حرم؛ هادی جعفری شهدای مدافع خیلی مظلوم هستند برای سوار کردن ابزار و ادوات جنگی به منطقه رفته بود. اما وقتی که برگشت انگار روحش در جبهه‌ها جا مانده بود. اینبار می‌خواست اسلحه به دست بگیرد و رو در رو با تکفیری‌ها بجنگد. همان‌ها که می‌خواستند حرمت حریم اهل بیت(ع) را بشکنند. برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) از زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای که در کنار خانواده داشت دست کشید و  عازم جبهه جنگ شد. در این نوشتار پای همسر فداکار شهید هادی جعفری می‌نشینیم تا از این شهید برایمان بگوید. در ابتدا بفرمائید آشنایی شما با این شهید بزرگوار چگونه رقم خورد؟ پدر من و آقا هادی با هم دوست و همکار بودند. سال 84 هم هر دو همسفر حج شده بودند. وقتی برای استقبال از پدر به فرودگاه رفته بودیم، پدر آقا هادی من را دیدند و همانجا به پدرم گفتند این دختر عروس خودم است. وقتی برای اولین بار متوجه شدید که می‌خواهد عازم جبهه جنگ شود چه عکس العملی نشان دادید؟ هادی چندین بار برای ماموریت به کشور عراق رفت. یک بار که تازه از ماموریت برگشته بود، به او گفتم از این وضع خسته شدم. او در جواب گفت: مثل زنان کوفه نباشد که امام را تنها گذاشتند. برای همین من هم دیگر مانع رفتنش نشددم و سعی کردم در این راه با او همراهی کنم. تا به قول هادی مثل زنان کوفه نباشم. اگر دوباره در موقعیتی قرار بگیرید که اعزام همسر, ...ادامه مطلب

  • این شهدا هستند که با امدادهای غیبی خود این نظام و انقلاب اسلامی را هدایتگری میکنند

  • همسر شهید سید مهدی موسوی: با دمیدن طبل انتخابات دلهره ای عجیب وجودم را فرا گرفته بود، و ای کاش و ای کاش گفتن های من شروع شده بود ای کاش مهدی بود و بود و مثل قدیما از انتخاب اصلح  برام میگفت، چون در دوره های انتخاباتی قبلی با روشنگری هایش انتخاب برایم آسان میشد. در این فکر ها بودم که چشمانم به خواب , ...ادامه مطلب

  • ارسالی یکی از کاربران که نایب الزیاره همهء اعضای گروه هستند در کربلای معلا

  • دیشب خواب دیدم بین الحرمین هستم، شهید ابوعلی رو دیدم که وسط بین الحرمین نشسته بود. موبایلش دستش بود، بهش گفتم اذان نزدیکه کدوم حرم بریم؟ گفت: بریم حرم امام حسین، فقط تو نمیذارن موبایل ببریم، بشین بذار دارم برای بعضی از اعضای گروه پیام میفرستم که اینجا دعاشون کردم., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها