داستان یک مدافع حرم ۳

متن مرتبط با «مختاربند» در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ نوشته شده است

خاطره ای از شهید مختاربند

  • زهرا مختاربند دختر شهید مدافع حرم سردار حاج حمید مختاربند  برنامه ی رفتن به جمکران و خواندن نماز امام زمان(عج) جزو برنامه ثابت ایشان بعد از سکونت در قم بود. یک بار که همراه ایشان برای زیارت به مسجد جمکران رفته بودیم ؛ به تازگی حیاط مسجد را گسترش داده بودند ، ایشان بعد از دیدن آنجا بسیار خوشحال شدند و گفتند: ان شالله اینجا محل آموزش دادن سربازان امام زمان(عج) در زمان ظهور است؛ آقا همه ی سربازانشان را اینجا جمع می کند و آموزش نظامی می دهد تا برای جنگیدن با استکبار آماده باشند. کانال شهید مدافع حرم سردار حاج حمید مختاربند (ابوزهرا) @shahid_mokhtarband http://uupload.ir/files/3z46_img_20171127_110754.jpg, ...ادامه مطلب

  • خاطره از دخترشهید مدافع حرم سردار حاج حمید مختاربند

  • روزی که قرار شد با برادر و خواهرم برای دیدن پدر به معراج شهدا بروم نمی دانستم قرار است با چه صحنه ای مواجه شوم. چون از نحوه ی شهادت ایشان چیزی نمی دانستم. حدود بعد از ظهر بود که به معراج شهدا رسیدیم. من و همسرم زودتر رسیدیم و وارد حسینیه ی آنجا شدیم,دخترشهید,مختاربند ...ادامه مطلب

  • خاطره ای ازشهید مدافع حرم سردار حاج حمید مختاربند

  • حاج حمید جزو اولین کسانی بود که وارد سپاه شد و برای جذب نیرو و آموزش آنان زحمتهای شبانه روزی می کشید. بعضی از فامیل و اقوام بعد از شنیدن اینکه حاج حمید گاهی تا نیمه های شب مشغول خدمت در سپاه هست فکر کردند شاید برای اینکار اضافه کاری و حقوق خوبی هم دریافت می کند در حالیکه حقوق آن موقع سپاه بسیار ن, ...ادامه مطلب

  • عیدانه ای با شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند

  • عیدانه ای با شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند همسرشهید: فرزندانم را همانند پدرشان فدای انقلاب می‌کنم/ تکلیف ما را ولایت فقیه و امام خمینی روشن کرده بود حاج حمید از اولین کسانیی بود که لباس مقدس سپاه را برتن کرد؛ و به فاصله کوتاهی غائله کردستان پیش آمد که ایشان به سرعت لباس رزم پوشید و به آنجا ر, ...ادامه مطلب

  • دست نوشته شهید مختاربند ۴

  • متن نوشته ی بالا  هم صحبت اهل درد می باید بود گرم از دم آه سرد می باید بود جز درد و بلا نشانه ی مردان نیست ای درد بیا که مرد می باید بود تا انسان احساس درد نکند به فکر درمان نمی افتد و اولیای خدا مرد میدان دردند.,دست نوشته شهید آوینی,دست نوشته شهید چمران,دست نوشته شهید عباس دانشگر,دست نوشته شهید احمدرضا احدی,دست نوشته شهید علم الهدی,دست نوشته شهید,دست نوشته شهید همت,دست نوشته شهیدان,دست نوشته شهید احدی,دست نوشته شهید احمدرضا احمدی ...ادامه مطلب

  • دست نوشته شهید مختاربند ۳

  • کانال تلگرامی سردارشهیدمدافع حرم حاج حمیدمختاربندبا نام جهادی(ابو زهرا) @shahid_mokhtarband,دست نوشته شهید آوینی,دست نوشته شهید چمران,دست نوشته شهید عباس دانشگر,دست نوشته شهید احمدرضا احدی,دست نوشته شهید علم الهدی,دست نوشته شهید,دست نوشته شهید همت,دست نوشته شهیدان,دست نوشته شهید احدی,دست نوشته شهید احمدرضا احمدی ...ادامه مطلب

  • تربیت فرزند شهید حمیدمختاربند

  •  محیط خانه وقتی محیطی عبادی باشد و زن و شوهر در این مرتبه با هم اتفاق نظر داشته باشند، خود به خود زمینه تربیت فرزند آماده میشود. بچه در درجه اول به پدر و مادرش نگاه می کند. ما گاهی که می خواستیم بچه ها را به چیزی رهنمون کنیم، بصورت تصنعی باهم روی آن مسئله بحث می کردیم که بچه ها بشنوند و متوجه بشوند برا اینکه آموزش غیرمستقیم برای بچه ها باشد، عمدا در موردش صحبت می کردیم و یک مسائلی را از این طریق به بچه ها می فهماندیم بخصوص مسائل سیاسی، گاهی مسائل عبادی، اینکه چرا در اسلام فلان کار را باید انجام داد یا چرا فلان دستور آمده است. هدف این بود که بچه ها، بشنوند,تربیت کودک شهید مطهری,تربیت فرزندان شهدا,تربیت فرزند از دیدگاه شهید مطهری ...ادامه مطلب

  • دست نوشته شهید مختاربند ۲

  •          خطاب به شهید کانال شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند (ابوزهرا) @shahid_mokhtarband,دست نوشته شهید آوینی,دست نوشته شهید عباس دانشگر,دست نوشته شهید احمدرضا احدی,دست نوشته شهید علم الهدی,دست نوشته شهید,دست نوشته شهید چمران,دست نوشته شهید همت,دست نوشته شهیدان,دست نوشته شهید احدی,دست نوشته شهید احمدرضا احمدی ...ادامه مطلب

  • ساده زیستی و قناعت شهید حمید مختاربند

  •  حاج جمید خیلی ساده زیست بود. تا نیاز به لباس پیدا نمی کرد، لباس دیگه ای تهیه نمیکرد. هروقت که واقعا لباسش غیر قابل استفاده میشد، آن وقت به فکر تهیه لباس می افتادند. موقع شست و شو میگفتند: آب شستن میوه و سبزی را جدا کنیم و پای باغچه و گلدان بریزیم. کارهای این مدلی زیاد می کردند. من میگفتم: بابا! نمی خواهد از این کارها بکنی، باز دبهء پرآب سنگین را روزی دو سه بار، مبردند و پای باغچه میریختند. و خلاقیتهایی اینچنین که آب اسراف نشود. به نقل از مصاحبه کانال خواهران مدافع حرم  با همسرشهید  خواهران مدافع حرم @molazemaneharam,ساده زیستی و قناعت,ساده زیستی و تجمل گرایی,ساده زیستی و دوری از تجملات,اثرات ساده زیستی و صداقت,وبلاگ ساده زیستی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها