ازنوشته های شهیداحمدمشلب درفیسبوک هرگز شخصیتت رابراےکسی عوض نکن کسےکه ازذات تو خوشش نیامد پس اولایق تونیست @AHMADMASHLAB1995, ...ادامه مطلب
دست نوشته آغشته به خون شهید علی مصطفی حیدر مولای من! من بهشت را برای نعمت های جاودانه اش نمیخواهم، بلکه آن را به طمع چیزی بزرگتر میخواهم! مولای من! بهشت من همنشینی با اباعبدالله است... مدافـــع, ...ادامه مطلب
طبق رسوم جبهه، بچه ها حنا درست کرده بودند اون شب برای اولین بار حنابندان عجیبی رو در طول عمرم دیدم جوان هایی که برای رفتن به حجله خونین دست و پاهاشون رو حنا می بستند! یادمه سید میلاد روی دستش با حنا, ...ادامه مطلب
شهید رسول خلیلی ارادت ویژه ای به چهارده معصوم بویژه حضرت زهرا(س)، امام رضا(ع) و امام زمان(عج) داشت بطوری که در ایام زیارتی امام رضا(ع)، در هر جایی که بود، خود را به مشهد می رساند در حد یک شبانه روز , ...ادامه مطلب
سلام بابا و رحیم و مهربون امشب شب یلداست بلندترین شب سال پس الان سه سال شبایی که بدون حضورشما سخت صبح شدیلدانبود؟؟ پس اگه امشب طولانی ترازشبهای دیگست سخت ترمیگذره برای و منوابجی حنانه ،ابجی زینب،داداش امیر, ...ادامه مطلب
«جمعى چنین میان شهیدانم آرزوست» ... شهداى فاطمیون، قبل از عملیات بصرالحریر ١٣٩٤ ۳۰ فروردین سالروز عملیات بصرالحریر و شهادت مظلومانه دلاورمردان فاطمیون گرامى باد. sapp.ir/labbaykeyazeinabs, ...ادامه مطلب
رهبر معظم انقلاب شب گذشته همزمان با میلاد امام جواد(ع) با خانواده شهیدان «حسین محرابی» و «مصطفی عارفی» از لشکر فاطمیون دیدار کردند., ...ادامه مطلب
سجاد شاه سنایی از همرزمان شهید محسن حججی بر اثر اصابت تیر مستقیم آشوب گران در نجف آباد به شهادت رسید. به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق به نقل از تسنیم، پاسدار سجادشاه سنایی طی درگیری های دیشب(دوشنبه) در کهریزسنگ نجف آباد با شلیک مستقیم آشوب گرانبه شهادت رسید.آشوب گران با سوءاستفاده از شرایط به وجود آمده، با اسلحه شکاری اقدام به شلیک به سمت نیروهای انتظامی و امنیتی کردند که منجر به زخمی شدن چند نفر و شهادت شهید شاه سنایی شد.شهید سجاد شاهسنایی از پاسداران نیروی هوافضای سپاه پاسداران و از همرزمان شهید حججی بود و در این حادثه بر اثر شلیک مستقیم به شهادت رسید. این شهید 30 ساله بود و دو فرزند 2 و 5 ساله پسر از خود به یادگار گذاشت., ...ادامه مطلب
آخرین دستنوشته شهید مهدی موحدنیا شب قبل از اعزام به سوریه. این دومین دستنوشته منتشرشده میباشد. @jamondegan , ...ادامه مطلب
شنیدم پسرت هم بدنیا اومده . اسمشو گذاشتن علی همینطوری که خودت دوست داشتی. داداش به تشنگی روزهای آخرت، نفسی بزن برام به لحظه های آخرت به اون یا حسین گفتنات نفسی بزن . واقعا با رفتنت ضربه سختی زدی به همه کجایی داداش که عراق کلا پاکسازی شده چقد بی خوابی کشیدی تو قائم مقامیه چقد تلاش کردی که انتهاری ها دیگه سمت حرم نیان چقد قشنگ بود خسته و کوفته میومدی کنار #حرم یه توسل میکردی و باز میرفتی کجایی داداش که #بوکمال و #دیرالزور آزاد شد. کجایی که وقتی رفتی،حاج قاسم گفت کاش من شهید شده بودمو حسین میموند. با رفتنت خیلی ها ضربه خوردن کجایی که حسابی دلتنگتم من که نه همه کسانی که تو رو میشناختن دلتنگتن کجایی؟ ای کاش میشد کنارتون جون میدادم سختمه بعد شما بین اینهمه دنیا پرست به خوده بی بی سختمه کنار ارباب یاد منِ جامونده هم باش جاماندم لنوشته @be_yade_abouali https://goo.gl/vK5eXQ, ...ادامه مطلب
تقاضادارمکه مطیع رهبرانقلاب باشید نه درحرف بلکه درعمل اینگونه نباشد که به خاطرحرف این وآن وعده ای منحرف حرف ولی روی زمین بماند شهیدمحمدرضافخیمی سالروزشهادت @jamondegan, ...ادامه مطلب
وقتى در سال ٢٠١١ موج بیدارى اسلامى منطقه را فراگرفت و حُسنى مبارک در مصر، بن على در تونس و قذافى در لیبى سرنگون شدند، یادم هست که محمودرضا مى گفت: "این دست خداست که از آستین مردم منطقه بیرون آمده و دارد این دیکتاتورها را یکى یکى از سر راه ظهور برمیدارد." کشته شدن على عبدالله صالح، دیکتاتور سابق یمن، که دستش در ظلم علیه مردم فقیر و تحت ستم یمن با سعودى ها در یک کاسه بود، دوباره حرف محمودرضا را به یادم آورد. به امید رهایى امت اسلامى از شر همه مزدوران استکبار در منطقه. خاطره شهید محمودرضا بیضائى یمن احمدرضا بیضائى @Barayekosar @Agamahmoodreza @to_shahid_nemishavi,دیکتاتورها,برمیدارد ...ادامه مطلب
جانانم آسوده خاطر برو خدا پشتو پناهت صبر میکنم در این رهی که بانویم زینب صبر کرد همچون کوه پشتو پناهت میمامنم و خم به ابرو نخواهم آورد این بزم خواهرانه ام را از عمه جان به ارث برده ام به یاد دارم عمه جان بر رگ های بریده بوسه زد بیاد دارم عمه جان پیکر بیجان را نظاره کرد و به یاد دارم که عمه جان از بالای تل چگونه تاب آورد و درس ایستادگی را بر ما ارزانی داشت.... این ها میراث من هستند و آغشته با گوشت و پوست و خون من شده اند اما... یک جای داستان را نیاموختم چگونه تاب آورم؟!... باشد ، اگر سر برادرم را عمه جان برای خود کنار گذاشته باشد حرفی نیست ، من بر رگ های حنجر بوسه خواهم زد اگر برادرم را اربن اربا کرده باشند حرفی نیست ، اورا در عبای مولایمان خواهم گذاشت اگر سه شعبه به او زده اند ناز نفس ,دلنوشته ...ادامه مطلب
بسم الله سلام بر تو ای شهید والامقام... سلام بر تو ای شتافته به عرش الهی... و سلام بر تو ای همسر عزیز تر از جانم... زبان قلم نتواند حال دلم را شرح دهد از فراق و دوری یار ... همان یاری که در چنین شبی با من پیمانی ابدی و آسمانی بست، و چندی نگذشت که خود نیز به اوج آسمان اروج کرد. امشب بیا و دستانم را در دستانت بگیر و مرا این بار تا خانه ی آسمانی خود بالا ببر تا بازهم ببینم آن چشمانی که افق نگاهش روحم را پرواز میداد... در آن روز ها که آماده ی رفتن میشدی حالی داشتی که از آن میترسیدم،حالت برایت بال میساخت و من از پرواز تو در حراس بودم،وتو بی قرار پرواز.... آخرش رزق شهادت را از عمه جان زینب(سلام الله علیها) گرفتی و به آرزوی پروازت رسیدی... گوارای وجودت ، آرام جانم... تو مرا برای زندگیت انتخاب کرد,دلنوشته ...ادامه مطلب