داستان یک مدافع حرم ۳

متن مرتبط با «خیلی» در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ نوشته شده است

خیلی به هم نزدیڪ بودیم

  • مادر شهید  «همه می‌دانستند من ومجید رابطه‌مان به چه شڪل است. رابطه ما مادر فرزندی نبود. مجید مرا «مریم خانم» و پدرش را «آقا افضل» صدا می‌ڪرد.ما هم همیشه به او داداش مجید می‌گفتیم.  آن‌قدر به هم   نزدیڪ  , ...ادامه مطلب

  • خیلی افتاده حال بود و دنبال جاه و مقام نبود

  • سردارشهید مدافع حرم محرمعلی مرادخانی  شهید مرادخانی به جرأت میشه گفت روزی نبود, ڪه ایشون مشڪل چند نفر رو حل نڪنه یا با تلفن و یا با ملاقات حضوری. حتی چندبارپیش اومد ڪه پیرمردها و پیر زن هاو افراد مختل, ...ادامه مطلب

  • یقین پیدا کردم خیلی موندنی نیست

  •  به روایت دوست و همرزم شهید حسین قمی شب ها نماز شبش ترک نمیشد و روزها تو عملیات روزه بود،  چند شب بود که نخوابیده بودیم، گفتم حسین بیا یه عکس بگیریم نور بالا میزنی، فردا شهید میشی ؛ گفت بادمجون بم آفت نداره ولی بیا عکسمونو بگیریم!  شب بعدش به شوخی بهش گفتم دیشب به امید اینکه شهید میشی باهات عکس گرفتم، چقد خودمونو به زحمت انداختیم و شهید هم نشدی! لبخندی زد و, ...ادامه مطلب

  • حیف که خیلی کم پیش ما بود

  • شهید مدافع حر مرتضی حسین پور شهیدی که هیچ وقت کودکش را بغل نکرد تو زندگیش هرچی داشت  بخشید به  کسایی که نیاز داشتن  ماشینشو فروخت  برا کمک به یه خانواده وتهیه جهیزیه از حقوقش همه رو میبخشید اگر میفهمید کسی از نیروهاش نیاز داره اگر خودش نداشت قرض میکرد و به دیگران کمک میکرد وقتی بهش اعتراض میشد که تو که خودت نداری صبر کن پولی گیرت اومد اونوقت کمک میکنی میگفت شایدبه من قرض بدن ولی به اون نه  کمک که میکرد هیچ وقت انتظار برگشت اون پولو نداشت با اینکه تو سوریه عراق و حتی بین حزب الله همه به خوبی مرتضی رو میشناختن وروی فرمانده جوان ٣٢ ساله حساب ویژه باز میکردن ولی اینجا کسی مرتضی رو نمیشناخت حتی کسی نمیدونست مرتضی فرمانده هست یه لبخند ملایم همیشه رو لباش بود  خستگی ناپذیر تو هرچی که فکرشو میشه کرد از ماموریت که میامد در اوج خستگی حتی یک لحظه رو از خانواده دریغ نمیکرد  مرتضی دلم برات تنگ شده  حیف که خیلی کم پیش ما بود حیف که لیاقتشو نداشتیم بهش گفتم مرتضی بسه دیگه تا کی میخوای بری هر دفعه فقط یه لبحند میزد  گفتم تو یدونه هستیا فکر مادرت رو کن میگفت من نباشم یکی باید باشه که اونجا اون یه نفر هم مادر داره فرقی نمیکنه  ما ساده بودیم آقا مرتضی اونجا همه کاره بود و اونقدر مرد بود که اینجا حتی به یک نفر هم نگفته بود اونجا فرمانده تمام نیروهای حیدریون هست بارها و بارها مجروح شد و جز همسرش و, ...ادامه مطلب

  • شهدای مدافع خیلی مظلوم هستند

  • پای صحبت‌های همسر شهید مدافع حرم؛ هادی جعفری شهدای مدافع خیلی مظلوم هستند برای سوار کردن ابزار و ادوات جنگی به منطقه رفته بود. اما وقتی که برگشت انگار روحش در جبهه‌ها جا مانده بود. اینبار می‌خواست اسلحه به دست بگیرد و رو در رو با تکفیری‌ها بجنگد. همان‌ها که می‌خواستند حرمت حریم اهل بیت(ع) را بشکنند. برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) از زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای که در کنار خانواده داشت دست کشید و  عازم جبهه جنگ شد. در این نوشتار پای همسر فداکار شهید هادی جعفری می‌نشینیم تا از این شهید برایمان بگوید. در ابتدا بفرمائید آشنایی شما با این شهید بزرگوار چگونه رقم خورد؟ پدر من و آقا هادی با هم دوست و همکار بودند. سال 84 هم هر دو همسفر حج شده بودند. وقتی برای استقبال از پدر به فرودگاه رفته بودیم، پدر آقا هادی من را دیدند و همانجا به پدرم گفتند این دختر عروس خودم است. وقتی برای اولین بار متوجه شدید که می‌خواهد عازم جبهه جنگ شود چه عکس العملی نشان دادید؟ هادی چندین بار برای ماموریت به کشور عراق رفت. یک بار که تازه از ماموریت برگشته بود، به او گفتم از این وضع خسته شدم. او در جواب گفت: مثل زنان کوفه نباشد که امام را تنها گذاشتند. برای همین من هم دیگر مانع رفتنش نشددم و سعی کردم در این راه با او همراهی کنم. تا به قول هادی مثل زنان کوفه نباشم. اگر دوباره در موقعیتی قرار بگیرید که اعزام همسر, ...ادامه مطلب

  • محمدم خیلی دوست داشت زینب حافظ قرآن شود

  • همسر شهید محمد تقی سالخورده :  محمدم خیلی دوست داشت زینب حافظ قرآن شود. چند روزقبل از رفتنش زینب خیلی شیرین‌زبانی می‌کرد. محمد به من گفت: زینب کم کم همه چیز را تکرار می‌کند. می‌توانی قرآن یادش بدهی؟! محمدم وصیت‌هایش را برای دخترمان روی عکس‌های یادگاری که با هم داشتند نوشت تا برای همیشه بماند.! @Agamahmoodreza ,محمدم,خیلی,دوست,داشت,زینب,حافظ,قرآن,شود ...ادامه مطلب

  • ابوالفضل به روضه امام حسین(ع) خیلی اهمیت می‌داد

  • مادر بزرگوار شهید ابوالفضل نیکزاد:  ابوالفضل به روضه امام حسین(ع) خیلی اهمیت می‌داد، هر وقت به شهرستان می‌رفت با دوستانش جمع شده و روضه می‌گرفتند، همیشه برای روضه‌خوانی اشتیاق داشت. ‌راهپیمایی اربعین، یکی از مهم‌ترین برنامه‌های زندگی‌اش بود و از چند ماه مانده به اربعین تلاش می‌کرد تا گروهی را برای, ...ادامه مطلب

  • خیلی اهل مطالعه بود

  • همسر شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی : رضا خیلی اهل مطالعه بود . مدرک لیسانسش را در رشته برق  از دانشگاه آزاد کرج گرفت .  فوق لیسانسش هم از دانشگاه امام حسین (ع)گرفت.  در رشته علوم سیاسی و همزمان در مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه پیام نور مشغول تحصیل بود. اینها مدارک قابل رویت رضا بود . خیلی از علوم را به صورت خودجوش یاد گرفته بود. مهارت های زیادی هم مثل خطاطی و... هم داشت . شب ها تا دیر وقت کتاب می خو, ...ادامه مطلب

  • خیلی ها برای برداشت محصول از یاری حسین ع جاماندند

  • جواب شهید جواد محمدی از دیدن فرزندش...: خیلی ها برای برداشت محصول از یاری حسین ع جاماندند... @haram69, ...ادامه مطلب

  • خیلی علاقه خاصی به اهل بیت وامام حسین علیه سلام داشت

  • ‍ جاویدالاثرامیرعلی محمدیان از کلاس پنجم نماز و روزه هاش رو میگرفت نماز اول وقــت میخواند دروغ و غیبت نمیکرد تا به لحظه شهادتش به کسی بی احترام نکرد موقع غذا خوردن اول بسم الله وپایان خدا شکر می کرد. خیلی علاقه خاصی به اهل بیت وامام حسین علیه سلام داشت ماه رمضان به مشهد هرسال می رفت دوسال هم به کربلا رفته بود همه خصوصیاتش بیست بود الان من با خاطر ش زندگی میکنم امیرعلی من در دنیا تک بود تک. به قلم مادر شهید شهادت‌۲۱دیماه۹۴ @khadem_shohda, ...ادامه مطلب

  • «خیلی دوست دارم مستقیما با خود آمریکایی‌ها بجنگم

  • یکبار پرسیدم چه کسی این جریان‌های تکفیری را حمایت می‌کند؟  گفت: «از جیب جنازه‌هایشان، از پول سعودی و امارات بگیر تا پول قطر و ترکیه و افغانستان و پاکستان و تا یورو و دلار آمریکا و کانادا، همه چیز در آورده‌ام!»  ترکیه را دست خائن در قضیه سوریه می‌دانست و یکبار عکسی توی لپ تاپش نشانم داد که در یکی از مقرهای القاعده گرفته بود و تکفیری‌ها پرچم ترکیه را آنجا نصب کرده بودند. ولی با وجود دو سال حضور در جبهه سوریه، جریان‌های تکفیری‌ها را عددی به حساب نمی‌آورد.  می‌گفت: «خیلی دوست دارم مستقیما با خود آمریکایی‌ها بجنگم.» برای محمودرضا  .,خیلی دوست دارم لیلا فروهر,خیلی دوست دارم,خیلی دوست دارم عشقم,خیلی دوست دارم لیلا,خیلی دوست دارم یه مدل تازه,خيلي دوست دارم ليلا فروهر,خيلي دوست دارم حميد عسگري,خیلی دوست دارم از لیلا,خیلی دوست دارم یه روز,خیلی دوست دارم یه روز مهدی احمدوند ...ادامه مطلب

  • آقاسید خیلی خوب می تونست نهی از منکر کنه.

  • از غیبت کردن خیلی بیزار بود.اگه تو جمعی نشسته بودیم و حس میکرد داره غیبت از کسی میشه، سعی می کرد با لحن شوخی بحث رو عوض کنه. آقاسید خیلی خوب می تونست نهی از منکر کنه. شهیدسید رضا طاهر بانک اطلاعات شهدای مدافع حـــرم @Haram69 , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها