داستان یک مدافع حرم ۳

متن مرتبط با «برسون» در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ نوشته شده است

عجب شب خوبی رفتی محرم سلام ما رو به ارباب برسون فرمانده

  • خاطره اى از شهید مدافع حرم رضا سنجرانى (کرار) به روایت یکى از دوستان شهید؛ یادم هست، بله یادم هست قبل گرفتن عکس چه قدر گفتی نمیخوام ریا بشه. یادمه گفتی هر چه می کشیم از خودی هاست، شما بسیجی ها پشت رهبری تا پای جان بایستید. هنوز یادم نرفته سرت رو به تابوت شهید عطایی می کوبیدی و از جاماندنت میگفتی.  یادم نرفته و نخواهد رفت میدان تیرهایی که بالای سرم ایستادی و برای زدن به هدف راهنماییم می کردی. عجب ,ارباب,برسون,فرمانده ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها