داستان یک مدافع حرم ۳

متن مرتبط با «اول» در سایت داستان یک مدافع حرم ۳ نوشته شده است

شهیدی که همه در اولین برخورد شیفته‌اش می‌شدند

  • شهید علی عابدینی 15 فروردین در یک مهمانی بودیم که تلفنش زنگ خورد، شام را نخورده رها کرد و بلند شد تا برای اعزام آماده شود.همان شب ساعت 12 جزو اولین کسانی بود که خود را به پادگان رساند. مثل مرغی که از قفس آزاد شده بود. به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، اردیبهشت ماه سال 95 خبر شهادت 13 شهید ایرانی در خان‌طومان سوریه به سرعت در شبکه های مجازی منتشر شد، تا بار , ...ادامه مطلب

  • اولین شهید تفحص سوریه

  • اولین شهید تفحص سوریه  شهید فاطمیون صبور میرزایی (حکمت مددی) ✌️"مُجاٰوِراٰنِ ڪَریٖمِہ ... مُداٰفِعاٰنِ عَقیٰلِہ" http://eitaa.com/joinchat/ , ...ادامه مطلب

  • گفت‌وگو با پدر و مادر اولین شهید مدافع حرم استان گلستان

  • گفت‌وگو با پدر و مادر اولین شهید مدافع حرم استان گلستان، سیداحسان حاجی‌حتم‌لو؛ مادر شهید: حالم را پرسید و 2 ساعت بعد شهید شد شهید سیداحسان حاجی‌حتم‌لو اولین شهید مدافع حرم استان گلستان است. شهید حتم‌لو بهمن سال 1393 در حلب سوریه به شهادت رسید تا توطئه‌های شوم دشمنان اسلام در نطفه خفه شود. گروه جهاد و مقاومت مشرق - شهید سیداحسان حاجی‌حتم‌لو اولین شهید مدافع حرم استان گلستان است. شهید حتم‌لو بهمن سال 1393 در حلب سوریه به شهادت رسید تا توطئه‌های شوم دشمنان اسلام در نطفه خفه شود. چند ماه بعد، فرزند شهید دیده به جهان گشود تا جبهه مقاومت سربازهای شجاع دیگری مثل احسان داشته باشد. پدر و مادر شهید گفتنی‌های زیادی از پسرشان دارند. دلتنگ خوبی‌های فرزندی هستند که جز احسان و نیکی چیز دیگری از او ندیدند. آنها در گفت‌وگو با «جوان» ‌مروری بر خاطرات کودکی تا بزرگسالی فرزندشان دارند که در ادامه می‌خوانید.   مادر شهید چهار فرزند دارم؛ دو پسر و دو دختر، که به ترتیب میثم، اکرم، احسان و اعظم نام دارند. سیداحسان سومین فرزندم بود که خدا او را انتخاب کرد. سیداحسان تقریباً فردای سالروز ملی شدن صنعت نفت در تاریخ 30 اسفند 1362همزمان با اذان ظهر و آغاز سال نو به دنیا آمد. البته شناسنامه‌اش را به تاریخ 1/1/63 گرفتیم. از کودکی روزه می‌گرفت و نماز اول وقت می‌خواند. در مدرسه هم خیلی از احسان راضی بودند. روحیه ه, ...ادامه مطلب

  • «شهدا» اول مراقبت از دلشون کردن، بعد «مدافع حرم» شدند

  • این «شهدا» اول مراقبت از دلشون کردن، بعد «مدافع حرم» شدند.  از «حرم خدا» خوب دفاع کردند که بهشون لیاقت دفاع از «حرم حضرت زینب» رو دادند شهید مدافع حرم مهدى ایمانى  @labbaykeyazeinab, ...ادامه مطلب

  • اولین یلدای خانواده شهید مهدی قره‌ محمدی در کنار مزار شهید

  • اولین یلدای خانواده شهید مدافع حرم، سردار مهدی قره‌ محمدی در کنار مزار شهید @MolazemanHaram69, ...ادامه مطلب

  • اولین سالگرد شهید مدافع حرم محمدعیسی محمدی

  • همه حرفش نماز اول وقت بود

  • ‍ شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی :  همه حرفش نماز اول وقت بود ، همه فعالیتش حول نماز اول وقت بود . در هر شرایطی در بین دوستان و مهمانی و ...   برای برادر ڪوچڪش ڪه طلبه بود سجاده پهن میڪرد ،  او امام جماعت می شد و پدر ، اهالی خانه و خودش به او اقتدا م, ...ادامه مطلب

  • حساسیت ویژه ای به نماز اول وقت دارند

  •  همسر شهید مدافع حرم سردار عبدالرضا مجیری یک بار از شهید مجیری پرسیدم چرا اینقدر مقید هستی که با این گروه _گروه کوهنوردی بسیج رسول اکرم(ص)_ به کوه بروی؟ شهید مجیری گفت: من با گروه های مختلفی همسفر بوده ام اما این بچه ها حساسیت ویژه ای به نماز اول وقت دارند و هر کجا هستند نماز اول وقت را اقامه میکنند., ...ادامه مطلب

  • اولین سالگرد شهدای مدافع حرم شهید محمد رضا الوانی شهید محمد حسین بشیری

  • اولین سالگرد شهدای مدافع حرم  شهید محمد رضا الوانی  شهید محمد حسین بشیری  @bisimchi1, ...ادامه مطلب

  • تدمر اولین ملاقات بود

  • تدمر اولین ملاقات بود،یکی از شهرهای استراتژیک سوریه که چندین بار دست ب دست شده بود و بالاخره در دستان مقاومت قرار گرفت . چه رفقاتی شد از بُعد زمانی کوتاهو اما از بُعد روحی و دلی عمیق ،هر موقع فرصت میشد باهم خلوتی داشتیم ،اقا رضا رو خیلی ها میشناسن ومیدونن که یکی از خصوصیات اخلاقیش این بود ،اینطور نبود زود با کسی رفیق بشه سفره دل باز کنه اما نمیدونم چرا یهو بین منو رضا این رفاقت و صمیمیت ایجاد شد ,اولین,ملاقات ...ادامه مطلب

  • اول، نیروهای زیر دستم و بعد خودم

  • شهید مدافع حرم حجت الاسلام محمد علی قلی زاده : حاج آقا مسئول نمایندگی ولی فقیه در ناحیه بود. قسمت نمایندگی 4 اتاق داشت و به خاطر کمبود تجهیزات به این رده 3 عددکولر به مرور زمان تحویل دادند. ایشون توی همه اتاقها بجز اتاق خودشون کولر نصب کردند و می گفتند: اول، نیروهای زیر دستم و بعد خودم. خیلی به ایشون می گفتند که شما مسئولید و مهمون و مراجعه کننده زیاد براتون میاد و زشته که کولر نداشته باشید  ولی,اول،,نیروهای,دستم,خودم ...ادامه مطلب

  • حیفه نماز اول وقت مون از دست بره

  • شهید مدافع حرم مصطفى صدرزاده (سیدابراهیم) به روایت شهید مدافع حرم مرتضى عطایى (ابوعلى)؛ بسم رب الشهداء و الصدیقین همیشه یکى از چیزهایى که خاطرات سید را برایم یادآورى مى کند، صداى اذان است. هر جا که بودیم، توى جاده یا مقر یا هر جاى دیگر، وقتى موقع نماز مى شد فوراً مى زد کنار و مى گفت "حیفه نماز اول وقت مون از دست بره." بعد هم چفیه اش را پهن مى کرد و مى ایستاد به نماز.  برگرفته از کتاب: "قرار بى ق,حیفه,نماز ...ادامه مطلب

  • از روز اول شهادت تو چهرش معلوم بود

  • محسن همون روز اول که اومد شهادت تو چهرش معلوم بود. ماباچهارنفر از رفقا نشسته بودیم که محسن اومد.همه چهارنفرمون بالاتفاق گفتیم که داداش نور بالا میزنی واسه ماهم دعا کن.خندید ورفت... تا اینکه به واسطه کارمون چادرهامون کنار هم بود وکم کم شدیم داداش همدیگه... احوالاتش رو نگاه میکردم میدیدم این خیلی فرق میکنه باخیلیا.. قشنگ خریدنش بخاطر این بود که هیچ روزی رو ما یادمون نمیاد که آقا محسن زیارت عاشورا ,شهادت,چهرش,معلوم ...ادامه مطلب

  • اولین شهید مسیحی

  • اولین شهیدمسیحی مدافع حرم" دنی جرج جحا " که به دفاع ازحرم مطهرحضرت  سکینه(س) درمحله "داریا"برخاسته بود شادی روح شهید صلوات @MolazemanHaram69,اولین,شهید,مسیحی ...ادامه مطلب

  • اول مامان

  • نہ تنها خـودش رعایت مےکرد بہ محمدمهدی هم اینگونہ یاد داده بود. به هرکجا کہ مےخواستند وارد بشوند اول ریحــــــــانه وارد مےشد  خـودش مےایستاد دست محمـدمهـدی رو هم مےگرفت و میگفت اول مامان !! گاهے ڪہ محمـدمهـدی اعتراض مےڪرد و مسلـم اینگونہ جواب مےداد: مـادر چـادر به سر داره  و چادر یادگار حضرت زهر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها