شهید مدافع حرم محمد علی خادمی عشق حضرت زینب(س) از همان روزهایی که هیچ خبری از جنگ در سوریه نمایان نبود در وجودش شعله می کشید.خواب هایی که می دید و عشقی که به نام زینب برای نام گذاری دخترش داشت نشانی, ...ادامه مطلب
بسم رب الشهدا و الصدیقین بچه ها در منطقه خیلی با خانواده هاشون تماس می گرفتند. طبیعی هم بود، آن ها از خانواده دور بوند و شرایط جنگ هم دلتنگی را تشدید می کرد... شهید رسول خلیلی هم زیاد تماس می گرفت. , ...ادامه مطلب
همیشه می گفت : برایم دعا کن تا شهید شوم ! برایم خیلی سخت بود ولی به قدری زیاد می گفت که بعد از نمازها دعا می کردم. ولی هیچ وقت فکر نمیکردم, که دعا کنم و به شهادت, برسد, .... شهید احمد اعطایی به روایت , ...ادامه مطلب
همرزم شهید جواد محمدی: سری اول که با ایشون اعزام به سوریه شدم، تو حرم حضرت رقیه اشک زیادی می ریخت. خصوصا موقع خواندن روضه... وقتی عزاداری تموم شد اومدیم بیرون ازحرم ، چایی گرفتیم و نشستیم توی ایوان حرم دور همدیگه چایی بخوریم. آقا جواد قطره قطره اشک می ریخت و الحمدالله می گفت. می گفت: "خدا را شکر که قسمت ما کرد بیایم اینجا و نوکری کنیم". @javad_mohammady, ...ادامه مطلب
شهیدمدافع حرم جاویدالاثر بسیجی علے بیات تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۱/۲۴ محل شهادت:سوریه حلب پای درددلش که مینشینی ،حرف دلش احیاء امربه معروف و نهی از منکر و جذب حداکثری بود، یعنی همان حرف های رهبرش همان که بعد از نماز های اول وقتش او را دعا میکرد و غصه تنهایی اش را میخورد. علـیرضا در هـر زمـان دنـبال شـناخت تکلیفش بود و انجام آن به نحو احسن ، به قول خودش مثل سلمان , ...ادامه مطلب
بسم رب الشهدا و صدیقین شهید مدافع حرم سرهنگ دوم مهندس مرتضی زرهرن که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها شهید سرهنگ دوم مرتضی زرهرن در ۱۳۵۸/۴/۲۴ درشهرستان شیروان خراسان شمالی در یک خانواده متدین به دنیا آمد. ایشان بسیار زوددرسن ۱۱سالگی پدرشان را از دست دادند. توکه خوددرد یتیمی را چشیدی، حالا جگر گوشه هایت بدون تو همان درد را تجربه می کنند . . . مادر بزرگ, ...ادامه مطلب
شیرزنی همانند ام وهب؛ بر سر پیکر فرزندش سوره والعصر را می خواند. می گفت: مرا نزد بی بی زینب(سلاماللهعلیها) رو سفید کردی. شهید مدافع حرم محمد تقی حسینی @Shahidfateh, ...ادامه مطلب
به روایت دوست و همرزم شهید حسین قمی شب ها نماز شبش ترک نمیشد و روزها تو عملیات روزه بود، چند شب بود که نخوابیده بودیم، گفتم حسین بیا یه عکس بگیریم نور بالا میزنی، فردا شهید میشی ؛ گفت بادمجون بم آفت نداره ولی بیا عکسمونو بگیریم! شب بعدش به شوخی بهش گفتم دیشب به امید اینکه شهید میشی باهات عکس گرفتم، چقد خودمونو به زحمت انداختیم و شهید هم نشدی! لبخندی زد و, ...ادامه مطلب
این «شهدا» اول مراقبت از دلشون کردن، بعد «مدافع حرم» شدند. از «حرم خدا» خوب دفاع کردند که بهشون لیاقت دفاع از «حرم حضرت زینب» رو دادند شهید مدافع حرم مهدى ایمانى @labbaykeyazeinab, ...ادامه مطلب
روزهای خوب کودکیاش مقارن شده بود بادوران هشت سال دفاع مقدس مقدس و از آنجا که پدر لباس مقدس سپاه را بر تن داشت و دائما در حال ماموریت بود، محمد حسن هم از همان دوران با مفهوم جهاد و شهادت به خوبی آشنایی پیدا کرد. دوست داشت خودش هم مثل پدر لباس رزم به تن کند و جبهه برود اما سن و سالش کم بود. آرزوی دیرینه او برای شرکت در عرصه جهاد با دشمن در سال 94 وقتی برای اولین بار برای جنگ با نیروهای تکفیری به سوریه رفت تحقق یافت. گفتگوی ما با خانم «راضیه بیگلرینیا» همسر این شهید والا مقام را در ادامه میخوانید. شهید رجاییفر چند مرتبه به سوریه اعزام شدند؟ دو مرتبه. اولین بار دیماه سال نود و چهار بود که مدت 20 روز در حال مبارزه با دشمن بودند و بعد از این مدت به خاطر اینکه از ناحیه کتف مجروح شده بود برای معالجه و درمان به کشور برگشت. بار دوم چهاردهم فروردین سال نود و پنج بود که اعزام شد. نحوه شهادت ایشان را چگونه برای شما روایت کردهاند؟ همسرم در اعزام دوم بعد از 22 روز حضور در مناطق عملیاتی حلب، خان طومان و دیگر مناطق عملیاتی سوریه، روز پنجشنبه هفدهم اردیبهشت سال 95 در حالیکه نیروها در زمان نه صلح و نه جنگ بودند، مورد هجوم همه جانبه از جمله حملات انتحاری دشمنان به ظاهر مسلمان احرارالشام ، جیش الفتح ، داعش و... قرار گرفتند که به همراه 14 لاله خونین بال استان لاله خیز مازندران در منطقه خان , ...ادامه مطلب
پای صحبتهای همسر یکی از شهدای حادثه تروریستی مجلس؛ تا امثال جواد تیموریها هستند داعش در ایران جایی ندارد اخلاص در عمل او را لایق شهادت کرد خود را سرباز امام زمان(عج) میدانست و همیشه آرزوی شهادت را در سر میپروراند. او یکی از نیروهای کادر نیروهای یگان حفاظت مجلس بود و عاقبت در حمله تروریستی گروه تکفیری داعش به آرزوی خود رسید و با پیکری غرق به خون به ملاقات خدا رفت. در این مجال گفتگویی داریم با «عاطفه دلاوری» همسر شهید جواد تیموری از شهدای حادثه تروریستی گروه تکفیری داعش به مجلس شورای اسلامی. آشنایی شما با شهید چگونه شکل گرفت؟ ایام فاطمیه بود که مادر شهید، من را در مسجدی که به نام حضرت زهرا(س) بود دیدند. در همان مسجد آشنایی مختصری صورت گرفت و بعد بنا بر خواستگاری شد. بعد از انجام م, ...ادامه مطلب
«بسم رب الشهداء و الصدیقین» مقام معظم رهبری: باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت. شهید مدافع حریم اهل بیت علی صالحی پسری خوش رو و خوش خنده از دلاوران یگان زرهی که در بدترین حالات ممکن هم، اگر با او بودی میخ, ...ادامه مطلب
شهید سعید سیاح طاهرى؛ در زلزله ورزقان دست هنرمندان و مجریهای محبوب کودکان رو گرفت و برد در مناطق حادثهدیده، بچههای داغدار رو جمع کرد و با دورهمی بزرگ دلشون رو شاد کرد. @labbaykeyazeinab, ...ادامه مطلب
گفتوگو با پدر شهید محسن حججی: گوسفند نذر کردیم داعش او را شهید کند و بیش از این شکنجه نشود پدر شهید محسن حججی در نمایشگاه مطبوعات، در خصوص احساس خانواده شهید موقع اسارت و شهادت او توضیح داد. توضیحاتی که همچنان مخاطب را متاثر میکند. پدر شهید محسن , ...ادامه مطلب
روایتى از شهید مدافع حرم احمد حاجیوند الیاسى؛ بسم رب الشهداء و الصدیقین "پرچم عباس [ع] تا بالاست در شهر دمشق، سینه چاکانِ حرم آسودهتر میایستند؛ (بخش هجدهم)، خدمت بىمنت در دستگاه امام حسین [علیه السلام]" ... چایىریز هیئت بود و نوکری میکرد در دستگاه ابا عبدالله الحسین [علیه السلام]. شیخ نجار سوریه هم که بودیم هر صبح چایی رو احمد درست میکرد و برای صبحانه میآورد. بیمنت خدمت میکرد به سپاه حضرت زینب [سلام الله علیها]. خیلی پیگیر برگزاری مراسم بود اونجا و عاقبت مزد عزاداریها و خدمتش رو گرفت. @labbaykeyazeinab, ...ادامه مطلب