قبل شهادت خود همیشه میگفت: آرزومه روی سنگ قبرم هک شه(تو که از خاک مزارم گذری نوحه بگو،نام زینب شنوم زیر لحد گریه کنم)و سرانجام به آرزویش رسید @Molazemane_Haram, ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,مزار,شهید,مدافع,حرم,سجاد,باوی,گلزار,شهدای,اهواز ...ادامه مطلب
شهید سجاد زبرجدی شهید مدافع حرم تولد: ۱۳۷۰ سجاد در یک خانواده شهیدپرور رشد پیدا کرد. داییهایش داود و مرتضی کمانی هر دو از شهدای دفاع مقدس هستند. پسرم دوست داشت سپاهی شود و ما هم مشوقش بودیم. از خصوصیات بارز پسرم میتوانم به محجوب بودن، داشتن ایمان قوی، حب رهبری، پاکدامنی، شجاعت، صداقت، مهربانی، احت, ...ادامه مطلب
سلام ما همسایه قدیمی سجاد هستیم و از بچگی تو یه کوچه باهم بزرگ شدیم. زیاد نمی خوام وقتتون رو بگیرم. اینکه میگن شهدا زنده هستند و ارواح طیبه آزادن بخدا راسته. من دیشب وقتی داشتم نماز مغرب میخوندم خود به خود سر نماز سجاد امد به یادم. اون قسمت از وصیت نامش که میگفت هروقت مشکلی دارید بامن درد دل کنید کمکتون میکنم امد به یادم. بعد از نماز رفتم تو سجده به خدا گفتم من که آبرویی پیشت ندارم خداجون حداقل, ...ادامه مطلب
گروه حماسه و مقاومت - کبری خدابخش: قصه مدافعین حرم تمام ناشدنی است. حریم اهل بیت قرنهاست که فدایی دارد حتی اگر تنها حرمی از آن بزرگواران باشد... «اصلاً حرم ناموس ما شیعهست!» «آیا در زمان حیات شهید خود به این نکته توجه داشتید که آنها از اولیاء الهی به شمار میروند؟ شهیدی که در سوریه، عراق و در هر م, ...ادامه مطلب
بسم رب الشهداء والصدیقین اولین شهید مدافع حرم خانی آباد نو ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺴﺠ ﺳﺠﺎﺩ ﺯﺑﺮﺟﺪ ﺍﺯ ﺑﺴﺠﺎﻥ ﺎﺎﻩ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺑﺴﺞ ﻤﻞ، ﺣﻮﺯﻩ 345 ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻮﺍﺩﺍﻻﺋﻤﻪ ( ﻉ ) ﺩﺭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ ﺍﻫﻞ ﺑﺖ ( ﻉ ) ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺣﻠﺐ ﺳﻮﺭﻪ ﺑﻪ ﻓﺾ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻧﺎﺋﻞ ﺮﺩﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺎﺭﺍﻥ ﺷﻬﺪ ﺧﻮﺩ ﻮﺳﺖ. هدیه به روح شهداء و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات..... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. @khadem_shohda خــــادم الــشهــــدا ,اولین شهید مدافع حرم,اولين شهيد مدافع كربلا,اولین شهید مدافع کربلا,اولین شهید مدافع حرم,اولین شهید ایرانی مدافع کربلا,اولین شهید ایرانی مدافع حرم,اولین سالگرد شهید مدافع حرم ...ادامه مطلب
سیِّدْعاٰشِقْ بسمـ رب الشهدا حوالی ساعت ۹صبح روز دوشنبه مورخه ۹۵/۶/۲۹صدای زنگ در به صدا درامد... سه نفر پشت در بودند یک پیرمرد و پیرزن ویک خانم جوان با قیافه ای ژولیده و بدون ابرو و بسیار نحیف و بالباس محلی که به سختی راه میرفت وارد حیاط شدند... ولی با اصرار زیاد هم به داخل خانه نیامدند و گفت من خواب جوان شما را دیده ام من ۷سال است که بیمارم و سرطان معده داشتم دیگر توان پرداخت هزینه های بیمارستان را نداشتم وبا قطع امید بیمارستان ازبهبودی بیماریم دیگر امیدی به زنده ماندن نداشتم اما با وجود اینکه باردار هستم دلم نمیخواست ناامیدی برم من غلبه کند... چون درجا, ...ادامه مطلب